۱۳۹۹ فروردین ۱۱, دوشنبه

جبهه ملی بر چه مبنا و پشتوانه‌ای خود را کاندید مدیریت تحولات کشور می کند؟

واکنش رسانه‌ای جریانات داخلی سوار بر اریکه قدرت به پدیده‌ای بنام جبهه ملی در نوع خود بسیار جالب توجه است. نگاهی گذرا به
مقالاتی که در برخی از این رسانه‌های اصطلاحاً ارزشی در خصوص جبهه ملی انتشار می‌یابد، نشان از آن دارد که این رسانه‌ها و جریانات سیاسی در تلاش‌اند تا این موضوع را به مخاطب خود القا کنند که جبهه ملی تشکلی بود متشکل از عده‌ای بی دین خدا نشناس که بعد از حوادث خرداد سال ۶۰ از صحنه تاریخ حذف گردید و این نام و جریان، اساساً مقوله ایست مربوط به گذشته و نه حال ایران! در مقابل اما فعالین جبهه ملی با عملکرد و موضع گیر‌ی های خود در تلاش‌اند تا نشان دهند که این تشکل با تمام محدودیت‌های در نظر گرفته شده برای آن هنوز هم زنده، پویا و فعال‌تر از عمده احزاب رسمی و مورد تایید وزارت کشور جمهوری اسلامی ایران است. تلاشی که اتفاقاً موفق هم بوده است و موجبات آن را پدید آورده تا این تشکل در نظرسنجی موسسه گمان در خصوص گرایشات سیاسی ایرانیان در میان پنج تشکل و گرایش سیاسی (این پنج گرایش و تشکل اساساً همگی وجود خارجی ندارند) محبوب جامعه قرار گیرد، آن هم در شرایطی که این تشکل سیاسی فاقد دفتر و رسانه فراگیر است و اساساً بسیاری از مردم به علت تبلیغات سوء برخی از رسانه‌های داخلی و خارجی و بایکوت خبری اکثریت قریب به اتفاق رسانه‌های دیگر، می‌پندارند که چنین تشکلی دیگر حتی وجود خارجی ندارد!
 شماره ۲۰۰ نشریه پیام جبهه ملی ایران، ارگان الکترونیک این قدیمی‌ترین سازمان سیاسی جامعه مدنی ما، از مهمترین و بحث برانگیزترین شمارگان این جریده است که سالیانی ست در چهار صفحه و بفرم الکترونیک منتشر می‌گردد! در این شماره ضمن بررسی «ضرورت در بازنگری مسالمت‌آمیز در ساختار قدرت» به ارائه راهکاری متمایز و نو در سپهر سیاسی کشورمان برای گذار مسالمت‌آمیز به آنچه این گروه شرایط دموکراتیک می نامد، پرداخته شده است. در مقاله «ریشه‌های نظری و تاریخی باور جبهه ملی ایران درباره فلسفه انتخابات» آمده است: «جبهه ملی ایران یک سازمان مسالمت گرا، قانون مدار و دموکرات، مخالف هر نوع دست اندازی و مداخله جویی بیگانه و باورمند به اراده ملی است. با این که انقلاب را امری اجتناب ناپذیر و حقی از حقوق انسان می‌داند، اما بر این باور است که همان آرمان‌های انقلاب ۴۰ سال پیش که در پیش‌نویس قانون اساسی تجلی یافته بود ... امری درست و راستین است... توصیه جبهه ملی ایران چنانکه در بیانیه‌ها و مصاحبه‌های رسمی اعلام شده، همان پیش‌نویس قانون اساسی با اندکی اصلاح و روزآمدی است... اکنون مجدداً برگزاری انتخابات سالم و آزاد مجلس موسسان قانون اساسی را پیشنهاد می‌کند که طی آن تمامی احزاب، سازمان‌های سیاسی و اجتماعی و اقشار مختلف مردم امکان ورود در آن مجلس و عرضه پیشنهاد خود را داشته باشند» پیشنهاد تشکیل مجلس موسسان قانون اساسی در حقیقت جدیدترین بسته پیشنهادی از جانب فعالین سیاسی برای برون رفت از وضعیت کنونی کشور است که ساز و کار آن تا حدی در قانون اساسی فعلی جمهوری اسلامی نیز دیده شده است و درخواست آن از جانب هر گروه و شهروندی حقیست قانونی! همچنین جبهه ملی در شماره مزبور از ارگانش پای را یک قدم بیشتر دراز کرده و خود را به عنوان گزینه‌ای مناسب جهت مدیریت مسالمت‌آمیز تحولات سیاسی سرزمینمان معرفی نموده و آورده است «جبهه ملی ایران به عنوان خانه سیاسی دکتر مصدق و به مثابه سازمان مادر برای بسیاری از احزاب و گروه‌های ملی، اکنون و در این شرایط ناهنجار کشور اعلام می‌دارد که آماده است تا به کمک همه گروه‌های سیاسی و جوامع مدنی مانند جوامع کارگران، معلمان، دانشجویان، زنان، بازنشستگان، وکلای دادگستری و مدافعان حقوق بشر، دانشگاهیان، بازاریان و اصناف، مدیریت این تغییر و تحولات مسالمت‌آمیز و ایران ساز را به عهده بگیرد و به سامان برساند» ادعای توان پذیرش چنین مسئولیتی از جانب یک سازمان سیاسی قطعاً ادعای بزرگیست که پذیرش بار مسئولیت آن شجاعت و امکانات مادی و معنوی فراوانی را می‌طلبد، بنابراین باید به این سوال پرداخت و درصدد یافتن پاسخی بر آن برآمد که ادعای توان پذیرش چنین مسئولیت خطیری از جانب یک گروه سیاسی بر چه مبنا و با چه پشتوانه‌ای مطرح شده است؟ آیا می‌توان صرف یک ادعا اعتماد نمود؟! اساساً چه معیارهایی لازم است تا یک گروه سیاسی محور اقشار مختلف در کشور واقع شود؟!
قطعاً مهمترین و بزرگترین پشتوانه جبهه ملی برای این مدعا کارنامه این جریان سیاسی در طول دوران حیاتش تا به امروز و خصوصاً دوران ۲۸ ماهه دولت شادروان محمد مصدق رهبر کاریزماتیک این جریان سیاسی است که به تعبیر بسیاری از ناظران تاریخ معاصر کشورمان کارآمدترین دوره مدیریت کلان در تاریخ معاصر کشور است. همچنین همانطور که بر هیچ ناظر و علاقه مند تاریخ سرزمینمان پوشیده نیست، بخش بزرگی از جامعه مدنی داخل کشور و سازمان‌های سیاسی خارج از کشور از دل جبهه ملی ایران زایش یافته و ارتباط فکری و سیاسی خود را با این قدیمی‌ترین تشکل زنده سیاسی کشور حفظ نموده‌اند، این سازمان‌ها و گروه‌ها که اخیراً یکی از آن‌ها نیز بیانیه‌ای در حمایت از این موضع جبهه ملی صادر نمود، از بسیج تشکیلاتی و رسانه‌ای مستقل اما نچندان بزرگ در قیاس با طیف‌های سیاسی خارج از کشور که صاحب امکاناتی نظیر تلویزیون‌های اختصاصی با بودجه‌های کلان و منابع نامشخص هستند، برخوردار می‌باشند و موفق شده‌اند تا در دنیای رسانه‌های فارسی زبان خارج از کشور صدایی هرچند ضعیف‌ اما متفاوت ایجاد کنند.
ویژگی دیگر جبهه ملی آن است که این گروه جدای از سرمایه‌ها و توان سیاسی خود در دوران معاصرش، به دلیل محدودیت‌هایی که بر آن روا رفته است و همچنین به دلیل جاذبه‌ای که برای اقشار گوناگون خصوصاً روشنفکران و تحصیل‌کردگان داشته، به انجمنی از مفاخر علمی کشور بدل گشته و بدون شک کمتر تشکل سیاسی‌ای در داخل و یا خارج از کشور می‌توان یافت که در چهل سال اخیر اینچنین محل گردهمایی نخبگان علمی بوده باشد. این نیروی انسانی توانمند و کارآمد قطعاً توان مرتفع ساختن نیاز مردم ایران به بخشی از نیروهای تکنوکرات در حوزه‌های گوناگون را خواهد داشت و در حال حاضر نیز عملاً مدیریت بخش‌هایی از نهادهای علمی و بنیادهای مردم نهاد تأثیر گذار در حوزه‌های مختلف علمی و فرهنگی و محیط زیستی کشور سالهاست که بهره مند از این سرمایه‌های انسانیست!
با اینحال بزرگترین دستاورد جبهه ملی نه خدماتش به جامعه علمی و فرهنگی کشور بوده و نه تلاش بی بدیلش در حفظ راه و آرمان های مصدق کبیر، بلکه بزرگترین دستاوردی که این مجمع نخبگان پس از سال ۱۳۶۲ کسب نموده، در یک جمله حفظ صدایی هرچند ضعیف اما متفاوت از دو صدای موجود در فضای سیاست داخلی کشوراست! متاسفانه شرایط سیاسی کشور در سنوات گذشته به سمت و سویی حرکت کرد که حتی تشکل‌هایی نظیر نهضت آزادی نیز ناگزیر به پیوستن و همکاری با جریان اصلاح طلبی شدند. اما جبهه ملی (و احزاب درون آن) و حزب ملت ایران در کنار هم از این فضا فاصله گرفته و با وجود محدودیت‌هایی که بر آنان روا داشته شد، همچنان بر آرمان‌های خود پافشاری کردند و درنهایت محصول این ایستادگی، زنده نگاه داشتن راه و آرمان‌های مصدق کبیر در کنار متشکل نمودن بخشی از کنشگران سیاسی و مدنی گشت که در عالم سیاست و مطبوعات اپوزیسیون نامیده می شوند! این گروه‌های سیاسی که البته عملکرد و گرایش فکری آن‌ها لفظ اپوزیسیون مطلق را بر آنان نمی‌تابد، شاید تنها گروه‌های اپوزیسیون باشند که در داخل کشور متشکل هستند و این سرمایه ایست که حتی سلطنت طلبان با داشتن بسیج مالی و رسانه‌ای قدرتمند خود از آن بی بهره مانده ‌اند. با این حال باید صادق بود و عنوان داشت که آنچه که پیش‌تر عنوان شد، تنها ناظر بر نقاط قوت این مجموعه سیاسی ست و این جریان نیز بمانند هر جریان سیاسی دیگری دارای نقاط ضعف متعدد است و انتقادات گوناگونی بر آن وارد! از جمله این نقاط ضعف و انتقادات، انفعال در مجموعه جبهه ملی ایران است که از سوی انشعاب کنندگان از جبهه ملی در سال 97 مطرح گردید و این گروه که معتقد بودند در ساختار فعلی جبهه ملی امکان فعالیت موثر ندارند، گروه کوچکی بنام سامان ششم جبهه ملی را بره انداخته و مشغول فعالیت شدند. اکنون که بیش از یک سال از فعالیت این گروه می‌گذرد، می‌توان با قیاسی گذرا به فعالیت‌ها و دستاوردهای این دو جریان نسبت به هم دریافت که یا اتهام انفعال به جبهه ملی (پنجم) اتهامی نارواست و یا آنکه در شرایط محدود داخلی اساساً بیش از این نمی‌توان در قامت یک جریان اپوزیسیون فعالیت داشت!
نقطه ضعف و انتقاد دیگری که همواره به این جریان وارد گشته، میانگین سنی بالای اعضاء خانواده جبهه ملی است که خوشبختانه در سنوات گذشته به لطف رویکرد جوانگرایانه حاکم در این جریان سیاسی، درصد قابل توجهی از اعضا و حتی شورای مرکزی این تشکل را جوانانی تشکیل می‌دهند که زاده دهه‌های شصت و هفتاد شمسی هستند، همچنین در سال ۱۳۹۶ در پی درگذشت شادروان استاد عبدالعلی ادیب برومند، رهبری جبهه ملی به یکی از صدوق تر ین و وفادارترین پیروان راه مصدق سپرده شد که در حدود ۱۸ سال از رهبر فقید جبهه ملی جوان‌تر بوده و بر همین اساس حقاً و انصافاً فعال‌تر و در صحنه تر از واپسین سنوات رهبری آن روانشاد بزرگ که احیاگر نهضت ملی ایران بود، گام بر می دارد.
در کنار دو انتقاد یادشده که تا حدی و نه صد در صد روا می‌باشد، نقد دیگری که به جبهه ملی وارد می‌گردد فقدان ایدئولوژی سیاسی ست. نقدی که به زعم نگارنده این سطور از اساس بی پایه است چرا که اگر مراد از فقدان ایدئولوژی عدم انتشار یک ایدئولوژی نوین در این جریان است، باید پرسید که اساساً در طول شصت سال گذشته که جبهه ملی فعال بوده، در عالم جامعه شناسی و علوم سیاسی کدام ایدئولوژی سیاسی قابل توجهی شکل گرفته که ما به یک جریان سیاسی در یکی از کشورهای خاورمیانه شکوا کنیم که چرا ایدئولوژی یا مکتبی سیاسی در قامت مارکسیسم و لیبرالیسم و سوسیالیسم ایجاد نکردید! اما اگر مراد از فقدان ایدئولوژی آن است که جریانات موجود در نهضت ملی از ایدئولوژی‌های متفاوت و متمایز برخور دارند باید پذیرفت که اینچنین است و چنین مسئله‌ای امریست اجتناب ناپذیر که در ذات هر جریان سیاسی ‌ای نهفته است چرا که یک جریان و یا جبهه سیاسی مجموعه ایست متشکل از افراد و اصناف و احزاب گوناگون که حول اهدافی مشترک گرد هم آمده ‌اند. بنابراین ما با یک حزب روبرو نیستیم که بگوییم چرا این حزب دارای یک ایدئولوژی مدون نیست! لذا کاملاً طبیعی ست که در خانه سیاسی دکتر محمد مصدق می‌توان احزاب و افراد گوناگون با مرام‌های مختلف از لیبرال گرفته تا سوسیال دموکرات و... یافت!
نکته حائز اهمیت دیگری که در این راستا باید بدان اشاره نمود آن است که انتقادی تحت عنوان فقدان ایدئولوژی در حالی به جبهه ملی وارد می‌شود که سیاست موازنه منفی شادروان مصدق پایه جنبش عدم تعهد در جهان سوم گردید و بنیانگذاران جنبش عدم تعهد به کرات عنوان نموده اند که با الهام از مبارزات ضد استعماری مصدق و نهضت ملی ایران به مبارزات ضد استعماری در کشور خود روی آورده ‌اند. با این اوصاف طرح این پرسش ضروری می‌گردد که منتقدین بر جبهه ملی، خود چه میراثی در زمینه جامعه شناسی و علوم سیاسی بر جای نهاده‌اند که اینچنین بر این جریان سیاسی جریان ساز تاخت و تاز می‌کنند؟!! سخن بدین نقطه که می‌رسد انتقاد از عملکرد جبهه ملی در موارد یادشده دشوار می‌گردد. چرا که هرجا نقدی طرح گردیده، قطعاً پاسخی درخور انتقاد برای مواجه با آن موجود است. بنابراین صواب است که همت به پاسخ دهی به این پرسش نهاد که اساساً چه معیارهایی لازم است تا یک گروه سیاسی محور اقشار مختلف در کشور واقع شده و مدیریت مجموعه ‌ای از تغییرات را برعهده گیرد؟! برای پاسخ به این سوال نیاز است تا تعریفی درست و قابل اتکا از دو واژه مدیریت و رهبری داشته باشیم.
در میان تعاریف گوناگون از مدیریت شاید این تعریف از همه جامع‌تر باشد «بازی کردن نقش رهبر، منبع اطلاعاتی، تصمیم‌گیرنده و رابط برای اعضای سازمان» در حقیقت مدیریت بر پایه قدرت، شایستگی و صلاحیت و توانایی مدیریت بنا گردیده و باید میان مدیریت و رهبری که البته می‌تواند بخشی از مدیریت محسوب شود تفاوت و تمایز قائل شد. آبراهام زالینیک استاد رهبری دانشگاه هاروارد معتقد است «تفاوت مدیر با رهبر در فهم و ادراک آن‌هاست و ریشه در مسائل روان‌شناختی دارد. مدیران ضوابط و رویه‌ها را دوست دارند، به دنبال ثبات و کنترل شرایط هستند و سعی دارند مشکلات را خیلی سریع حل کنند (حتی گاهی اوقات بدون اینکه جزئیات مشکل را بدانند). رهبران برخلاف مدیران، بحران و نبود ساختار را تحمل می‌کنند، صبور هستند و در تصمیم‌گیری هیچ عجله‌ای ندارند، چون دوست دارند تمام جوانب مشکل را در نظر داشته باشند و پس از آن تصمیم بگیرند.» آنگونه که پژوهشگران عرصه مدیریت در خصوص ویژگی‌های یک مدیر توافق دارند، برخی از مهمترین این ویژگی‌ها عبارتند از:
1.     اتخاذ بهترین تصمیم در سریع‌ترین زمان

2.     بها دادن به سایر افراد و گروه‌ها

3.     چشم‌پوشی از خود به نفع دیگران

4.     پذیرش مسئولیت‌ها و تقسیم موفقیت‌ها

5.     تمرکز بر روی راهکارها و روش‌های کسب موفقیت به جای انتقاد محض

6.     تن دادن به ریسک‌ها و دوری از بی پروایی که هزینه‌های جبران ناپذیر ایجاد می‌کند و...
البته لازم به ذکر است که این ویژگی‌ها در امتداد معیارهایی نظیر میهن دوستی، کار آمدی، پاکی، صداقت و بسیاری آرمان‌های اخلاقی و انسانی دیگر معنا و مفهوم پیدا می‌کنند چرا که مراد ما از واژه مدیریت در اینجا، مدیریت کلان سیاسی است و تصمیمات یک مدیر در این حوزه، بر حال و آینده مردمان یک کشور تاثیری شگرف می‌گذارد. همچنین بر همگان روشن است که قلب‌های بسیاری برای مام میهن در تپش هستند و خود را صاحب صلاحیت برای مدیریت تحولات موجود در کشور می‌بینند. افراد و گروه‌هایی که هم میهن دوست هم پاک نهاد و پاک سرشت و هم صادق و کارآمد در حوزه‌های گوناگون بوده، اما از ویژگی‌های علمی و روانی جهت مدیریت بی بهره ‌اند! لذا امید است تا تلاشی مناسب در راستای تقویت استانداردهای علم مدیریت در حوزه جریانات و گروه‌های سیاسی پدیدار گردد تا یک قدم به استانداردهای لازم برای کنشگری سیاسی نزدیک‌تر شویم. وجود و یا عدم وجود ویژگی‌های ۶ گانه مورد اشاره در گروهی نظیر جبهه ملی و یا هر گروه دیگر نیز مسئله ایست که باید به قضاوت مردم و اقشار مختلف جامعه مدنی گذاشته شود و تصمیم مردم هرچه بود همگان ضمن پافشاری بر مسئولیت‌ها و اهداف خود در نهایت بدان تمکین نمایند!
با آرزوی سالی پر از پیروزی و شادکامی برای هم میهنانم
فروردین ماه 1399

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

کارمندان دولت عامل اصلی عقب ماندن دستمزدها از جریان تورم

همه ساله با نزدیک‌شدن به پایان آبان و ابتدای آذر جلسات شورای‌عالی کار با شرکت اصطلاحاً نمایندگان کارگری، نماینده کارفرمایان و همچنین نماین...