این روزها که هواداران تراکتور خود مطالبهگر برخورد با نژادپرستی در
ورزشگاهها هستند؛ مروری بر مطالبات مشابه هواداران فوتبال در سراسر کشور از این باشگاه
فوتبال از لطف ویژهای برخوردار است. چه فرصتی بهتر از این برای آسیبشناسی معضلات
فرهنگی و اجتماعی و طرح پرسشی چند در مورد دنیای فوتبال، وقتی خود تراکتوری ها فوتبال
دوستان را مفتخر نموده بلاخره خواستار برخورد بانژاد پرستی شده اند. از شعار مذموم
سر داده شده آغاز کنیم. یک سر ماجرا مربوط است به حیوان زحمتکشی به نام خر که از قضا
پیشینیانمان برایش احترام و اهمیت ویژهای قائل بودهاند. در اساطیر ایرانی در دریای
فراخکرد خری سه پا ایستد؛ شش چشم، نه گوش و دوشاخ که بالای او طعنه به کوه خونوند میزند.
"چون آن خر در دریا، گردن افرازد و گوش خم کند، همهٔ آب دریای فراخکرد به لرزه
بلرزد، آب کرانه و ناف برآشوبد. چون بانگ کند، همه آفریدگان مادّهٔ آبزیِ، هر فردی
آبستن شوند و همهٔ خرفستران آبی آبستن، چون آن بانگ بشنوند، ریدکهاشان افکنده شوند.
چون در دریا میزد، همهٔ آب دریا مطهر شود که به هفت کشور زمین، بدان سبب همه خران،
چون آب بینند، فرو میزند. چنین گوید که اگر خر سهپای، آب را تطهیر نمیکرد، پلیدی
که اهریمن برای مرگ آفریدگان هر فردی، بر آب برده است؛ همه آبها نابود میشدند. تیشتر
آب را از دریا به یاری خر سهپای بیش ترساند. " از جهت ارزش و احترام به این چهارپا
حقیقتاً اعتقادات زرتشتیان ویژه است. در مصر باستان خر نماد کودنی بود و افراد کمهوش
را بهصورت یک خر نقاشی میکردند. رومیان نیز برخورد با خر را بدیُمن میدانستند. مطابق
آموزههای یهودی اسب و خر سُم دارند، اما سُم آنها شکافته نیست، پس حلالگوشت نیستند.
اگرچه شیر و عنبر خر بسیار مفید اما صدای او در بسیاری فرهنگها مثلی است از گوشخراشی
و یاوهگویی چونان که در آیه ۱۹ سوره لقمان میخوانیم «در راهرفتن، اعتدال را
رعایت کن، از صدای خود بکاه (و هرگز فریاد مزن) که زشتترین صداها، صدای خران است»
خر اما در دوران معاصر بیش از آنکه در حکمت و دین جلوه کند؛ پایش را به عرصه سیاست
بازکرده، در ایران در هفتهنامه توفیق حزبی فرضی در کرمانشاه به نام حزب خران تشکیل
شد که در این هفتهنامه ارگان داشت و خردبیرش نیز عمران صلاحی بود. مردان عضو حزب خران
را «نرهخر»، زنان را «ماچهخر» و نوجوانان را «کرهخر» مینامیدند. گروه خران و نرهخران
در سال ۱۳۱۳ خورشیدی به ابتکار حسن مهرآوران تأسیس و نخستین شخصی که توفیق عضویت در
این حزب را کسب نمود روانشاد الهیارخان صالح بود. شعار حزب خران این شعر سعدی بود:
«گاوان و خران باربردار به ز آدمیان مردمآزار»
متقاضیان برای حزب خران باید ثابت میکردند که «میتوانستند رشوه بگیرند ولی نگرفتند؛ میتوانستند دزدی کنند ولی نکردند» در مورد روانشاد صالح از پاسدار زندان اوین نقل است «برای محکومکردن و اعدام اللهیارصالح نیاز به پروندهسازی داشتیم؛ ولی هرچه بیشتر گشتیم کمتر یافتیم و در نهایت شگفتی متوجه شدیم نه خانهای دارد و نه پسانداز قابلتوجهی و نه مایملکی در تحقیقهایمان متوجه شدیم که شاه بهپاس خدمات ایشان در زمان سفارت در آمریکا مبلغ هزارتومان پاداش اعطا کرده بود و ما خوشحال از این کشف و دستاویز حیفومیل بیتالمال نزد ایشان رفته و سراغ هزارتومان را گرفتیم ایشان در نهایت متانت گفت: من به اون پاداش دست نزدهام و بروید بایگانی وزارت خارجه لای پروندهام میباشد! وقتی خودم به وزارتخانه مراجعت کردم دیدم درست میگوید از وزارت خارجه به حاکم شرع وقت صادق خلخالی زنگ زدم و وقتی صحت صحبتهایش را تأیید نمودم خلخالی گفت؛ والله که این مرد خود امامزمان است، حیف که بهانهای برای اعدامش ندارم.»
خر بودن بیشتر از هرجا در ترکیه عثمانی مذموم بود. ترکان در دربار عثمانی در اقلیت قرار داشتند و بر خلاف تبلیغات امروزی حکومت ترکیه، بسیار تحقیر میشدند؛ شاید بهاینعلت که اکثریت با اعراب و اکراد و ارامنه و یونانیها بود؛ بااینوجود تاریخ نیز فراوان و با توصیفات منفی از این قوم حکایت کرده است. به گزارش روزنامه فاشیستی ملیت دکتر جمالالدین تاشکیران عضو هیئتعلمی دانشگاه غازی و عضو شورای مرکزی حزب عدالت و توسعه در کنفرانسی با عنوان آنچه با رهبر آتاتورک به دست آوردیم میگوید «در امپراتوری عثمانی، ترک معنای چندان خوبی نداشت. در امپراتوری عثمانی، ترکها تحقیر شدند. در امپراتوری عثمانی، ترکها به نام "ترک الاغ" خطاب میشدند. اگر ما اکنون به "ترک بودن" خود میبالیم، این را با آتاتورک و دوستانش به دست آوردیم ما یاد گرفتیم که یک کشور ملی شویم و با جسارت و بدون ترس ملیت و ترک بودن خود را بیان کنیم.» تحقیر از طریق انتصاب به خر در دوره حکومت جوانان ترک و ترکیه امروزی نیز بهگونهای دیگر بازتولید شد؛ در ادبیات و هنر و گفتگوهای روزمره مردم ترکیه، استفاده از نماد خر برای بیان طنز و نقد اجتماعی رایج است. شخصیت ملانصرالدین و خرش نمونهای برجسته از این کاربرد است که در داستانها و نمایشهای ترکیه به طور گسترده مورداستفاده قرار میگیرد.
عزیز نسین، نویسندهٔ مشهور ترک نیز در کتاب «پخمه» (به ترکی: Ölmüş Eşek) که نخستینبار آن را صمد بهرنگی با عنوان “آما الاغها” در پاییز 1344 برگردان نمود؛ از این نماد برای نقد جامعه استفاده کرده است. هدف از طرح این مبحث نه ورود بهدور باطل تحقیر که بیان آن است که آنچه پانترکیسم و باشگاه تراکتورسازی در ایران جستجو میکند؛ در کوچه و پسکوچههای استانبول پیشوپس از روی کار آمدن آتاتورک و نسلکشی ارامنه و کردها و یونانیها پیدا میشود؛ نه ایران! توهین به اقوام تاکتیک ژندهای در سیاست است برای اجرای برنامههای تجزیهطلبانه و ترسیم نقشههای استعماری، در ایران این خود جریان پانترکیسم است که موجب ایجاد چنین حواشیای برای باشگاه تراکتورسازی میگردد! گذشته از حرکات زشتی چون پرتاب سنگ و بلوک بهطرف جایگاه بانوان و پرسپولیس که از جمله منجر به ازدستدادن بینایی یکچشم هوادار پرسپولیسی گردید یا پرتاب کیسههای به قول کمیته انضباطی "مایعات نامشخص" روی تماشاگران که مصداق بارز تحریک هواداران پرسپولیس است؛ باید این سؤال را مطرح کرد که باشگاه تراکتورسازی تقریباً بازی بدون حاشیهای هم دارد؟ اکانتهای هواداری این باشگاه علناً یک حزب سیاسی است. ترویج فاشیسم و تحریف تاریخ بشر از جمله وظایف بسیاری از این اکانتها و اتاق ها و حتی حسابهای رسانهای محلیشان است. اشخاصی که به پرچم کشورمان توهین میکنند یا آنان که سالهاست در استادیومها فریاد میزند "خلیج عربی" نه طرفداران نفت آباداناند و نه استقلال خوزستانی ها، تراکتوریها هستند!
دیدار مهدی تاج با علیرضا رحیمی معاون ورزشی اسبق "هلدینگ و مدیر باشگاه تراکتور" که در حال حاضر معاون امور جوانان و دبیر شورایعالی جوانان کشور است؛ او که از جانب رسانههای داخلی به فعالیت در جریان پانترکیسم متهم است؛ داماد برادر معاون پارلمانی پزشکیان است که برادرش مهرداد رحیمی نیز بهعنوان سرپرست معاونت امور نظارت و هماهنگی شهرام دبیری منصوب شده است.
مظفری زاده
مدیرعامل این باشگاه که خود از قضا داور فوتبال بوده و بیش از همه وظیفه داشته تا با
متوقف کردن بازیها به دلیل حواشی مشابه از وضعیت امروز ورزشگاهها جلوگیری نماید؛
به باقری و خیابانی تاخته و میگوید «از عزیزانی که ترکزبان و تبریزی هستند، کمترین
توقع آن بود که در واکنش به اتفاقات یکی میکروفن بر زمین میگذاشت و دیگری کنار زمین
را ترک میکرد تا هوادارانی که آن شعارها را میدادند، به خود آیند و تلنگری برایشان
باشد، ولی متأسفانه آن توهینهای قومیتی به عزیزان برنخورده و برایشان اصالت و ریشه
نژادی جایگاه خاصی ندارد» اینکه مقام رسمی یک باشگاه میگوید اصالت و ریشه نژادی
برای این دو اهمیتی ندارد عمق فاجعه فوتبال ما را بازتاب میدهد. او بجای آنکه
بگوید محکومکردن چنین صحنههایی وظیفهای همگانی است؛ افراد را به برجستهکردن
موضوع اصالت و ریشه نژادی در ذهنشان ترغیب میکند؛ اقدامی بسیار خطرناک که
قربانیان بسیار از هواداران و حریفان تراکتور گرفته! در سال ۲۰۱۶، باشگاه تراکتورسازی تبریز قصد داشت وارازدات
هارویان، مدافع تیم ملی ارمنستان، را به خدمت بگیرد. بااینحال، پس از اعلام این خبر،
تعدادی از هواداران تراکتور به دلیل تنشهای تاریخی و حساسیتهای قومی میان آذریها
و ارامنه، به این انتقال اعتراض کردند. در نتیجه، مصطفی آجرلو، مدیرعامل وقت باشگاه،
با تأکید بر اهمیت وحدت آذریها، از جذب این بازیکن صرفنظر کرد. آجرلو آن زمان گفت
«من برای وحدت آذریهای عزیز به تبریز آمدم و هدفم اتحاد همه ترکهای شریف حول محور
تراکتور و قهرمانی این تیم است. ازآنجاییکه پیوستن بازیکن تیم ملی ارمنستان به تراکتورسازی
میتواند این وحدت را تهدید کند از خرید او صرفنظر میکنیم و امیدوارم با وحدت و همدلی
به سمت قهرمانی تراکتورسازی حرکت کنیم.»
این مصاحبهها و تصمیمات در حالی بسیار عریان در سطح فوتبال ما مشاهده میشود که در بسیاری از جوامع، رفتارهای نژادپرستانه در ورزش نهتنها یک معضل فرهنگی، بلکه یک چالش اجتماعی و قانونی به شمار میرود. این نوع از رفتارها که اغلب در محیطهای پر آدرنالین و هیجانی مانند ورزشهای تیمی ظهور میکنند، میتوانند به تخریب همبستگی اجتماعی و ایجاد نارضایتیهای قومی و اجتماعی منجر شوند. اظهارات مدیرعامل پرسپولیس مبنی بر آن که «برخی به دنبال ایجاد اختلافات قومیتی هستند و درگذشته نیز به بازیکنانی مانند علی دایی و کریم باقری در تبریز توهین شده است» یک حقیقت بارز است. بیشترین قربانی این تفرقهافکنیها هم کردها بودهاند. هنوز یادمان نرفته که در سال ۱۳۹۸، در جریان رقابت بین تراکتورسازی و استقلال در ورزشگاه سهند تبریز که با حضور حدود ۸۰ هزار تماشاگر برگزار شد و در آن تراکتور نتیجه را ۴-۲ واگذار کرد؛ گروهی از تماشاگران شعارهایی در حمایت از حمله نظامی ترکیه به روژآوا سر دادند و شعارهای نژادپرستانه علیه کردها مطرح کردند. این رویداد به طور زنده از تلویزیون دولتی ایران و رسانههای ترکیه پخش شد و رسانههای ترکیه، بهویژه رسانههای دولتی، این شعارها را پوشش داده و آن را نشانه حمایت بخشی از مردم ایران از حمله نظامی آنکارا به مناطق کردنشین سوریه قلمداد کردند. در حقیقت ناسیونالیستهای ترک در داخل ایران همواره از چنین رویکردهایی برای تأثیرگذاری بر فضای سیاسی بهره بردهاند و با کارت تراکتور بازی سیاسی کردهاند. برخی کارشناسان معتقدند که سکوت مسئولان ورزش ایران در قبال این اتفاقات، نشانهای از وجود نگاهی جانبدارانه یا حداقل بیتفاوتی نسبت به این اقدامات نژادپرستانه است. تلویزیون دولتی TRT و خبرگزاری آناتولی و رسانههای متعدد داخلی بهویژه پس از این مسابقه، در گزارشهایشان مطرح کردند که طرفداران تیم تراکتور تبریز هنگام تلاوت قرآن کریم، با سردادن شعار "ترکیه، ترکیه، ترکیه" از عملیات نظامی ترکیه در سوریه حمایت کردهاند. بسیاری از این طرفداران پیش از آغاز مسابقه با دادن سلام نظامی و گرفتن عکسهای یادگاری با پرچم ترکیه، حمایت خود از نیروهای ارتش ترکیه و عملیات به قول ترکها چشمه صلح علیه پ.ک.ک/ی.پ.گ را ابراز کردند. این تصاویر نهتنها در ایران، بلکه در رسانههای ترکیه نیز بازتاب گستردهای داشت. اگرچه معلوم نیست که این افراد چگونه آن پرچمها و پلاکاردها را با خود به ورزشگاه میبرند؛ در واکنش به شعارهای نژادپرستانه در مسابقه تبریز، برخی نمایندگان مجلس و فعالان مدنی خواستار بررسی این موضوع و برخورد جدی با عاملان آن شدند. چند روز قبل از حوادث ورزشگاه تبریز اینفانتینو در واکنش به حواشی دیدار تیم ملی فوتبال انگلیس برابر بلغارستان که در آن هواداران بلغاری در صوفیه شعارهای نژادپرستانه علیه بازیکنان انگلیس سر دادند و بازی هم برای دقایقی متوقف شد. عنوان کرد: «وقتی در ورزشگاهی نژادپرستی وجود دارد باید بازی متوقف شود. اصلاً اجازه این را نداریم که به نژادپرستان اجازه خودنمایی و پیروزی دهیم. نباید آنها در این نبرد پیروز شوند. باید فوتبال در چنین شرایطی متوقف شود و با نژادپرستها برخورد شود.» اما معلوم نشد چرا در برخورد با حواشی تراکتور سکوت پیشه نمود؟ برای بسیاری از ایرانیان، بهویژه کردها، این شعارها نهتنها حمله به هویت قومی آنها بود، بلکه یادآور تنشها و سرکوبهای طولانیمدت در بسیاری مناطق کردنشین خاورمیانه نیز بود. هواداران تراکتور بدرقه پر سروصدایی نیز از استقلالیها در فرودگاه کردند. این درگیری زمانی رخ داد که اعضای تیم استقلال به دلیل تغییر زمان بازی و تأخیر در پرواز خود نتوانستند بهموقع برای پرواز به تهران برسند. سازمان لیگ ایران پیشازاین اعلام کرده بود که زمان بازی بهجای ۱۵:۳۰ به ساعت ۱۸ تغییر پیدا کرده است، و این تغییر باعث شد که تیم استقلال نتواند به پرواز خود برسد. این تأخیر در نهایت منجر به درگیریهایی در فرودگاه شد که مشکلات بیشتری را برای تیمها و مسافران ایجاد کرد.
درحالیکه رسانههای خارجی مانند ینی شفق ترکیه به پوشش این حواشی پرداختند و عنوان کردند که ۱۲۰ هزار نفر در ورزشگاه تبریز شعار "جانم فدای ترکیه" سر دادهاند، برخی مسئولان ایرانی تلاش کردند تا این اتفاقات را نادیده بگیرند یا به طور علنی تکذیب کنند. ایوب بهتاج، مدیرکل ورزش و جوانان استان آذربایجان شرقی، در واکنش به این شعارها در ورزشگاه تبریز گفت: «شعارهای غیراخلاقی و سیاسی از سوی هواداران تراکتورسازی داده نشده است. من چنین فیلمی ندیدم و بههیچعنوان چنین اتفاقی رخ نداده است.» او همچنین تأکید کرد که کسانی که در استادیوم بودهاند، میتوانستند فضای مثبت مسابقه را مشاهده کنند و چنین اتفاقاتی در آنجا وجود نداشت. این نوع واکنشها و انکارهای مسئولان، همواره سبب ایجاد نارضایتی و نگرانی در میان فعالان حقوق بشر و جامعه مدنی شده است. بیتوجهی به این مسائل و برخوردنکردن با شعارهای نژادپرستانه در ورزشگاهها و بدتر از همه تکذیب آن! نهتنها باعث ایجاد تنشهای قومی بیشتر در جامعه میشود، بلکه پیامدهای جدیتری در پی دارد. بهویژه وقتی که این شعارها به طور زنده در رسانههای خارجی پخش میشوند و توجهات بینالمللی را جلب میکنند. لختی پس از این رسوایی ازآنجا که برخورد قاطعی با این ماجرا صورت نگرفت مهدی ببری در یک استوری که بهسرعت در شبکههای اجتماعی منتشر شد، از عملیات نظامی ترکیه به نام «چشمه صلح» حمایت کرد. حمایت بازیکن تراکتورسازی از این عملیات نهتنها در میان طرفداران تراکتورسازی، بلکه در سطح وسیعی از جامعه ایران نیز توجهها را جلب کرد و بحثهای داغی در پی داشت. درحالیکه برخی رسانههای داخلی ایران سعی کردند این حادثه را به طور کامل نادیده بگیرند، رسانههای ترکیهای بهسرعت به این موضوع پرداختند. رسانههایی مانند خبرگزاری آناتولی و تلویزیون دولتی TRT با اشاره به حمایت مهدی ببری، از این حرکت بهعنوان نشانهای از همبستگی مردم ایران با ترکیه در مبارزه با گروههای کردی یاد کردند. آنها از این استوری بهعنوان یک اقدام نمادین برای نشاندادن دوستی و همکاری میان دو کشور یاد کردند.
مطابق با گزارش سازمان بینالمللی حقوق بشر، ۴۵ درصد از هواداران فوتبال در کشورهای مختلف اعلام کردهاند که در طی سالهای اخیر، شاهد افزایش موارد نژادپرستی در استادیومها بودهاند. این نشاندهندهٔ لزوم اصلاحات در ساختارهای مدیریتی ورزشهای جمعی است. در ایران نیز سردمدار این حرکات باشگاه تراکتورسازی تبریز است. درحالیکه طرفداران تراکتور تبریز از ترکیه و عملیات نظامی این کشور در سوریه حمایت کردهاند، این حمایتها به مسئلهای سیاسی تبدیل شده که نهتنها به روابط ایران و ترکیه، بلکه به روابط اقوام مختلف در داخل ایران نیز کشیده شده است. حمایت از عملیات ترکیه توسط یک بازیکن ایرانی آن هم در شرایطی که برخی از اقلیتهای قومی در خاورمیانه از سیاستهای تبعیضآمیز رنج میبرند؛ بهراحتی میتواند به مسئلهای سیاسی تبدیل شود و بازتابهای گستردهای در جامعه ایران داشته باشد و به اختلافات دامن بزند. در این میان، نقش ورزش بهعنوان یک بستر عمومی برای ابراز نظرات سیاسی و اجتماعی بیشتر از پیش به چشم میآید. تماشاگران و بازیکنان فوتبال نهتنها در میدانهای ورزشی، بلکه در فضای مجازی نیز به بازتولید این صحنههای نژادی میپردازند که میتواند پیامدهای گستردهای داشته باشد. این نکته بهویژه در شرایطی که ورزشگاهها به محل نمایش هویتهای قومی و ناسیونالیستی بدل شدهاند، اهمیت بیشتری پیدا میکند.
پانترک ها در سال های گذشته علاوه بر آنکه در حال شبکه سازی مجازی از طریق شبکه های اجتماعی بوده اند؛ در بخش های دیگر بستر مجازی نظیر ویکی پدیا نیز بسیار فعال هستند. آنچه می بینیم نمونه ای است از جعلایات جریان پانترکیسم که با ساختن یک لینک به یک منبع فاقد ارزش و اعتبار در دنیای پژوهش و حتی رسانه، ادعای فاقد اعتباری را با هدف انتصاب پادشاهان صفوی و مردم آذربایجان به ترک ها در ویکی پدیا بازنشر می کند؛ این درحالی است شاهان صفوی نوادگان شیخ زاهد گیلانی و شیخ صفی اردبیلی هستند که به پهلوی میسراید:
«شیخه شیخی که احسانش
با همی نی تنم بوری عشقم آتش کمی
نی
تمام شام شیراز از نور
یریم شخم سر پهلوانی
از خبر نی»
حوادث ورزشگاه آزادی که در آن نخستینبار بود که هواداران پرسپولیس از آن شعار زننده استفاده کردند؛ ازاینجهت معنیدار است که به حوادث چند روز اخیر در روابط ایران و باکو بنگریم؛ حواشی انجمن خوشنویسان یا استعفای امامجمعه قزوین و درخواستهای علیف مبنی بر برخورد با امامجمعه اردبیل یا ادعاهایش در مورد موج رسانهای بر علیه وی در مطبوعات ایرانی آن هم درست چند روز بعد از آنکه رئیس دولت عضویت در D-8 را به او هبه کرد؛ مایه نگرانی در زمینه سیاستهای داخلی و خارجی دولت پزشکیان است. در این میان نقش باشگاه تراکتورسازی که از حمایت آشکار و نهان الهام علیف برخوردار است؛ بیش از همه پررنگ است. اگرچه حقیقتاً امیدی به برخورد جدی از جانب نهادهای مسئول با حواشی تراکتورسازی نیست؛ اما امیدواریم فدراسیون بینالمللی فوتبال که مدیرعامل تراکتور بر حق به او ارجاع داد با حواشی هر دو باشگاه برخورد کند؛ البته اگر دیپلماسی خاویار علیف آنجا را نیز مسموم نکرده باشد. جمهوری آذربایجان بر وضعیت سهامداران این باشگاه تبریزی احاطه یا دستکم اثرگذاری غیرمستقیم دارد یا حداقل برای این هدف تلاش میکند. تلویزیون گونز پخش باکو در مورد یکی از سهامداران عمده باشگاه تراکتور و کارکنانش پرونده امنیتی ساخته ضمن نسبتدادن آنها به پژاک هدف این سهامدار حقوقی را که بنیانگذارش جوانی مرندی است؛ تغییر بافت جمعیتی آذربایجان شرقی و کوچ کردها به تبریز عنوان میکند! اسفند سال ۱۳۸۹ سایت انتخاب فاش کرد که محمدرضا زنوزی مالک باشگاه، با هماهنگی حمید بقایی، سرپرست وقت نهاد ریاستجمهوری اسلامی و با کمک عبدالله گل رئیسجمهور وقت ترکیه، توانست پوشش خطوط هواپیمایی آتا را در دست بگیرد. جریان اصطلاحاً انحرافی در دوران ریاست احمدینژاد سرمایهداران متعددی تولید کرد که یکی از آنها زنوزی است که از یک باشگاه ورزشی، تراکتور امروزی را ساخت. باشگاهی با انواع پشتوانههای مالی و سیاسی که به حواشی فراوان شهره است.
در سال ۱۳۹۸، گزارشی در فرارو منتشر شد که بر اساس آن زنوزی یکی از بدهکاران بزرگ بانکی کشور محسوب میشد و بدهی او حدود ۱۲۰۰ میلیارد تومان برآورد شده بود. برخی تحلیلگران اقتصادی معتقد بودند که این بدهیها و رانتهای احتمالی، نقش کلیدی در خرید باشگاه تراکتور ایفا کردهاند. اما در سالهای اخیر، برخی منابع از تسویه این بدهیها خبر دادهاند؛ به طوری که بانک تجارت در بیانیهای اعلام کرد که شرکتهای اقتصادی زنوزی دیگر بدهی معوقی به این بانک ندارند. اما آنچه که بانک ها در مورد ابربدهکاران به روی خود نمی آورند آن است که با توجه به افزایش نرخ دلار، ارزش واقعی بدهیهای کلان ریالی در ایران بهشدت کاهش یافته است. برای مثال، بدهی ۱۲۰۰ میلیارد تومانی در سال ۱۳۹۸ با نرخ دلار ۱۲,۹۱۸ تومان معادل ۹۲.۹ میلیون دلار بود، اما با نرخ مثلا۶۴,۵۰۰ تومان در سال ۱۴۰۳، ارزش دلاری آن به ۱۸.۶ میلیون دلار کاهش یافته است. این اختلاف نشاندهنده کاهش چشمگیر ارزش واقعی بدهی به دلیل تورم و جهش نرخ ارز است. اگر این بدهیها از طریق توافقهای خاص، استمهال (تمدید مدت بازپرداخت)، یا تسهیلات ویژهای که معمولاً برای بدهکاران بزرگ فراهم میشود، تسویه شده باشد، ممکن است فرد بدهکار با پرداخت مبلغی بسیار کمتر از ارزش واقعی، تعهد خود را تسویه کرده باشد. این در حالی است که افراد عادی معمولاً چنین امکانی ندارند و مجبورند با نرخهای بهره بالا، وامهای خود را تسویه کنند. بسیاری از وامگیرندگان خرد در ایران، حتی اگر وامهای کوچکی گرفته باشند، با جریمههای سنگین تأخیر مواجه شده و در مواردی خانه یا داراییهایشان را از دست دادهاند. اما بدهکاران بزرگ معمولاً با مذاکره و امتیازات ویژه، بدهیهایشان را با شرایط مطلوبتری تسویه میکنند. اگر بدهیها با وامهای ارزی یا تسهیلات بانکی با نرخ پایین دریافت شده و سرمایهگذاریها در بازارهایی مثل مسکن، خودرو، ارز و طلا انجام شده باشد، نهتنها بدهکار ضرر نکرده، بلکه از افزایش قیمتها سود هنگفتی هم برده است. بهعبارت دیگر، ممکن است فرد ابتدا وام کلان گرفته، آن را در داراییهای با رشد بالا سرمایهگذاری کرده، و بعد با ارزش پولی بیاهمیتتر، بدهی خود را تسویه کرده باشد.
رأی کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال درباره دیدار جنجالی پرسپولیس و تراکتور، واکنشهای گستردهای را به همراه داشته است. در این رأی، تخلفات متعددی به هر دو تیم منتسب شده است. طبق رأی صادره، استفاده از الفاظ توهینآمیز، پرتاب اشیاء، استفاده از لیزر، ورود تماشاگران به زمین، تخریب درب و هجوم به جایگاه VIP، و استفاده از مواد آتشزا به پرسپولیسیها نسبت داده شده است. از سوی دیگر، تخلفات تراکتوریها شامل توهین، پرتاب اشیاء، پاشیدن مایعات نامشخص روی سکوها، شکستن درب، ورود بیش از حد مجاز، تخریب پرچم هواداران پرسپولیس و تأخیر چهار دقیقهای در ورود به زمین بوده است. با این حال، آنچه بحثبرانگیز شده، عدم تناسب بین خسارات وارده و احکام صادره است. پرسپولیسیها در این بازی بیشترین آسیب را متحمل شدند، از جمله از دست دادن چشم یک هوادار، سوختن پرچمهایشان و مواجهه با حملات مختلف. اما در نهایت، شدیدترین محکومیت نصیب پرسپولیس شد. باشگاه پرسپولیس ضمن اعتراض به این رأی، اعلام کرده است که به ۳۲ مصدوم این بازی توجهی نشده و کمیته انضباطی به این بُعد از پرونده ورود نکرده است. رئیس کمیته انضباطی نیز تأیید کرده که این پرونده همچنان باز است. از سوی دیگر، باشگاه تراکتور نیز با انتشار بیانیهای رأی صادره را ناعادلانه دانسته و معتقد است که فدراسیون تخلفات پرسپولیس را نادیده گرفته است. در نهایت، این رأی نهتنها عدالت را در نگاه هواداران دو تیم تأمین نکرده، بلکه به نظر میرسد بیش از آنکه حلکننده مسئله باشد، خود به بحرانی جدید تبدیل شده است.