‏نمایش پست‌ها با برچسب آیت الله سید محمود طالقانی. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب آیت الله سید محمود طالقانی. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۵ شهریور ۱۸, پنجشنبه

خاطرات روسپیان سودا زده شهر من!

محمد فتحی زاد – خورنا : روسپی‌گری در جهان تاریخچه بسیار طولانی‌ای دارد و به اعتقاد برخی از مورخین جزء مشاغل نخستین بشر محسوب می شود. در حقیقت بسیاری از مورخین بر این باورند که از زمان مرسوم شدن مبادله کالا به کالا بشر نیز به این کار اشتغال یافته است. نگاهی گذرا به تاریخ بشر ما را متوجه این موضوع می کند که روسپیان در جای جای جهان گا‌ها در نقش خادمین معابد و عمدتا در نقش زنانی که در تلاش برای برطرف کردن نیازهای مادی خود هستند نقش آفرینی کرده‌اند.جالب است بدانید که این قشر از زنان در فرانسه ی قرن هجدهم جزء اقشار فرهیخته محسوب می‌شدند. زیرا در حالی‌ که بسیاری از مردان آن زمان از سواد خواندن و نوشتن نیز محروم بودند، زنان فاحشه و معشوقه به دلیل همجواری با درباریان و اشراف‌زادگان، مجبور بودند علاوه بر فراگیری سواد خواندن و نوشتن، تحصیلات متفرّقه‌ای نظیر ادبیات، تاریخ، شعر و فلسفه را نیز فرا بگیرند. و به همین دلیل آن‌ها مجاز بودند تا در تمام کالج‌ها و کتابخانه‌های سلطنتی حضور پیدا کنند.
روسپی‌گری در ایران اما تاریخچه‌ای متفاوت دارد و سبک نگاه مردم به این پدیده در کشور ما با سبک نگاه مردم در سایر نقاط جهان متفاوت است. زنان روسپی در ذهن مردم ایران و علی الخصوص بانوان ایرانی، نه عابد معبد هستند و نه هم نشین نجیب زادگان، بلکه این قشر از بانوان در نظر ایرانیان زنان بدکاری هستند که تیشه به ریشه خانواده‌های ایرانی می‌زنند تا وضعیت معیشتی هرچه بهتری را برای خود دست و پا کنند. در طول تاریخ، ادیان رسمی جاری در ایران از آیین زرتشت گرفته تا اسلام همگی پدیده روسپی‌گری را محکوم نموده‌اند. به عنوان نمونه در کتاب مقدس اوستا، یسنا ۹: ۳۲ از هوم خواسته می‌شود که زن روسپی (جهی، جهیکا) را که با افسونِ شهوت، مردمان را از راه به در می‌برد، با سلاح بزند و دراردیبهشت یشت، بند ۹ و ۱۲، زنان روسپی-فاحشه- نفرین شده‌اند. همچنین در تیر یشت، بند ۵۹ آمده است: «از آن نیاز (نذری مقدس) راهزن یا زن روسپی یا نااشونی را که گاهان نمی‌سراید و برهم‌زنِ زندگانی و پتیاره ی دین اهورایی زرتشت است، نباید بهره‌ای برسد» و در ادامه آمده است که اگر زن روسپی از این نذری مقدس بهره‌مند گردد، سرزمین‌های ایرانی دچار عذاب خواهند شد! (۱)
با تمام این اوصاف و نگاه منفی ادیان نسبت به روسپی گری، این پدیده هرگز بازار خود را از دست نداد و حتی در مذهبی ترین حکومت های تاریخ، نظیر حکومت صفویه طرفداران فراوان و مخالفان اندکی برای خود دست و پا کرد. نویسنده کتاب “طب در دوره صفویه” در خصوص روسپی گری در عهد صفوی می نویسد:« با آنکه، قوانین اسلام با امکان داشتن چند زن و نامحدود بودن تعداد صیغه ها می کوشد میزان فحشا را در جامعه پایین بیاورد، ولی در این دوره مردان علاوه بر استفاده از امکانات مذهبی به علت اشتهای سیری ناپذیرشان از روسپیان نیز فیض می بردند.» (۲) در این دوره روسپیان دارای محله مخصوص به خود بوده و با پرداخت مالیات به حکومت صفوی مشروعیت قانونی لازمه را برای فعالیت خود به دست می آورند. در این محله ها به دستور دستگاه حاکمه خانه هایی بنام خیل(روسپی خانه) ساخته می شد که محل باده گساری و تفریح مردان بود. گفته می شود این اماکن پس از تشکیل حکومتهای مستقل برای حفظ امینت دختران و زنان معمولی به وجود آمدند، با این پیش زمینه فکری که اگر مکانی برای وقتگذرانی و تفریح مردان نباشد آن ها به دختران پاکدامن روی می آورند. به همین دلیل خارج از شهر مکانی را به روسپیان اختصاص دادند تا سربازان و مردان همان جا عیاشی و تفریح کنند و مزاحم زنان دیگر نشوند. در حقیقت با این کار ، مردان محلی برای ارضای نیازها و عقده های جنسی خود می یافتند و درعوض اگر به زنان خانواده های نجیب تجاوزی می کردند با مجازاتهای شدیدی رو در رو می شدند .(۳)
آن چه که از احوالات این دوران مشخص است آن است که این روسپی خانه ها با نظر و نظارت شخص پادشاه ساخته شده بودند. در رستم التواریخ در این زمینه آمده است:
” شاه از روی مصلحت ملکی به جهت می گساران و باده کشان بنا نمودند و آن محله را جایگاه فواحش و شاهدان دلکش… قرار دادند و نامش را خیل گذاشتند . پنج یا شش هزار زن زیبا … در آن خیل زندگی می کردند . از معروفترین آنها زنی بنام ملافاطمه بود “از آن جمله ملافاطمه مذکور زنی بود میانه بالا به قدر بیست هزار بیت از منتخبات اشعار شعرای قدیم و جدید از حفظ بود که در هر مجلسی آن را به مناسبت و موافقت با آواز و دف و… می خواند. ”
آنچه که در این روایت و روایت های مشابه دیگر چشم نوازی کرده و توجه هر ناظر تاریخی ای را به سوی خود جلب می کند، ان است که خیل ها توسط پادشاهان پهلوی و یا قاجار تاسیس نشده بودند! بلکه این مکان ها به دست پادشهانی ساخته شده بودند که از قضا رابطه بسیار حسنه ای نیز با علمای شیعه داشته و مدعی بوده اند که از طرف آن ها حکومت می کنند! با این اوصاف به نظر نمی رسد که ساخت چنین مکان هایی در عهد صفوی بدون توجیح شرعی از سوی دستگاه حاکمه رخ داده باشد. آن چه که در این باب مسلم است آن است که به طور قطع حاکمان صفوی در هنگام تاسیس و اداره چنین مکان هایی، یا با مخالفت علمای اسلام مواجه شده و آنان را سرکوب نموده اند و یا آن که با ارائه توجیهی شرعی و منطقی از اعتراض علما جلوگیری نموده اند. تاریخ عهد صفوی نشانه های بارزی از درگیری میان حکومت و علما بر سر پدیده روسپی گری ندارد، بنابر این، نتیجه گیری ای که می توان نمود آن است که احتمالا شرایط موجود در جامعه از لحاظ فساد اخلاقی و احساس نیاز حکومت برای تاسیس چنین مکان هایی به جهت جلوگیری از گسترش فساد، به نحوی بوده است که برخی علما در این زمینه موضع سکوت پیشه نموده اند. البته شایان ذکر است که با بررسی تاریخ صفوی نمونه هایی از چند مخالفت علما در این باب دیده می شود اما همانطور که گفته شد این مخالفت ها به نحوی نبوده اند که موجبات عقب نشینی حکام صفوی از سیاست های فرهنگی خود را فراهم آورد.
همانطور که پیش از این نیز ذکر آن رفت، حکومت صفوی همواره اعلام می نمود که هدفش از تاسیس این مکان ها حفظ امنیت زنان و دختران پاکدامن بوده است. تفکراتی از این دست در دوره اوج تمدن اسلامی در عهد صفویه که مطابق آن برای جلوگیری از دست اندازی به زنان پاک دامن باید محله ای از زنان فاحشه تاسیس نمود، احتمالا از برخی پیشینه های فکری مذهبی در میان برخی از مسیحیان نشات می گرفت که روسپی را شیطان واجب می دانستند و با تمام آن که هرنوع رابطه جنسی غیر ازدواج را خلاف مسیحیت می دانستند، با روسپی گری مدارا می نمودند و معتقد بودند که وجود روسپی‌ها از گناهان بزرگتری چون تجاوز و زنا و وسوسهی شیطان جلوگیری می‌کند. البته با همه این اوصاف نمی توان تفکرات گروهی از علمای مسلمان را که گاها دست زدن به انجام یک گناه برای جلوگیری از انجام گناه بزرگتر را مجاز می دانستند، در سبک نگاه جنسی صفویان بی تاثیر دانست. مطابق تفکر برخی از علمای مسلمان، قاعده ای به نام قاعده ارتکاب «آسانترین یکی از دو ضرر» وجود دارد که گویا بر اساس آن حتی برخی از علمای اهل سنت فتوا داده اند که در زمان خوف وقوع در زنا ، استمناء بر انسان مجاز می گردد تا از انجام گناه زنا جلوگیری شود و به این ترتیب گناه کوچکتر جای گناه بزرگتر را می گیرد. لذا از آن جا که در دید صفویان تجاوز به زنان پاک دامن از درآمیختن با روسپیان گناه بدتری بوده است، شاید بتوان دلیل تاسیس فاحشه خانه ها را با توجه به چنین قوائد مذهبی ای بهتر درک نمود. زیرا با تاسیس روسپی خانه از انجام اعمالی نظیر تجاوز به زنان پاک دامن جلوگیری می شد. (۴)
با تمامی این اوصاف جالبترین مسئله در مورد روسپیان عهد صفوی، فعالیت های خیر جویانه و مذهبی آن ها ست! دن گارسیا در باره نحوه حضور این زنان در مراسم عزاداری مسلمانان می نویسد:
«این زنها از زنان دیگر کمی آزادترند بسیار خوش و خوش مشربند و مانند زنان دیگر، روسری سیاه بر سر نمی اندازند بلکه به عنوان پوشش پارچه نازک ابریشمی زربافتی بکار می برند که سرو صورت و اندامشان را می پوشاند،اما بدن نماست؛
در صحن مسجد رواقهای باریکی است که به زنان پیشه وران و بنکداران و قسمتی از طارمی ها به روسپی ها تعلق دارد که معمولا به روسپیان احترام بیشتری می گذارند ، زیرا شاه از آنها سود کسب می کند
این زنان درمراسمهای مختلف در حالیکه صندوقچه ای چوبی یا جعبه طلایی رنگ کوچک دردست می گیرند با حجب و حیا خود را به مردان نزدیک می کنند و بی آنکه کلمه ای به زبان بیاورند، می ایستند تا صدقه ای به آنها داده شود. آنها این صدقه ها را به مردم نیازمندی که قبلاً شناسایی کرده اند ، می دهند »

روسپی گری از دربار صفوی تا دربار رضاخان

همانگونه که پیش از این نیز ذکر آن رفت روسپی‌گری سابقه طولانی‌ای در تاریخ کشور ما و اساسا در تاریخ جهان دارد اما به جرات می‌توان گفت که اواخر دوره قاجار نقطه عطف مهمی در تاریخ روسپی‌گری ایران محسوب می‌شود. در این دوره رضا خان پهلوی انقراض سلسله قاجار را رسما اعلام می‌نماید و در نخستین اقدام خود حرمسرای قاجاریه را متلاشی می‌کند و تمام زنان حرمسرای قاجار را از دربار اخراج می‌کند. در نتیجه این اقدام مخوف رضا شاه صد‌ها زن و دختر بی‌نوای ساکن حرمسرا همگی آواره گشته و عمدتا به سمت دروازه قزوین کوچانده و در‌‌ همان منطقه‌‌ رها و مستقر می‌شوند. از آنجا که ایران ایران است و فرانسه نیز فرانسه و شرایط در ایران آن زمان به گونه‌ای نبود که زنان درباری همچون روسپیان فرانسوی شعر و ادب و علوم و فنون بیاموزند تا پس از اخراج از دربار، استقلال مالی مناسبی پیدا کنند، با این اقدام رضا خان، زنان حرمسرا در دوراهی ای قرار گرفتند که یک راهش به مرگ بر اثر بیماری و قحطی منتهی می شد و راه دیگرش به فاحشگی و روسپی‌گری! به همین دلیل نیز شمار کثیری از این زنان رسما به روسپی‌گری مشغول شدند و باقی مانده آن‌ها نیز که این مسیر را برنگزیدند از فقر و بیماری تلف شدند. البته معدودی از آن‌ها هم که از خانواده‌های صاحب نفوذ بودند و برای خودشان جاه و ثروتی دست و پا نموده بودند به عقد مردان هم رده خود در آمدند و به زندگی عادی خود ادامه دادند.

شهر نو

اطراف دروازه قزوین که زنان قاجار در آن استقرار پیدا کردند، پیش از حضور ان‌ها نیز محل حضور خلافکاران و روسپیان بود. در حقیقت شخصی به نام محمود عرب مدت‌ها بود که در آن منطقه به قوادی و ایجاد شیره کش خانه مشغول شده بود و با کوچاندن زنان دربار به این منطقه، دروازه قزوین از لحاظ روسپی‌گری رونق ویژه‌ای به خود پیدا کرد. همچنین در اوایل حکومت رضاشاه فردی که به نام زال ممد شهرت یافته بود، با آوردن برخی زنان از جاهای دور و نزدیک، رسما این محله را به کانون روسپی‌گری تبدیل کرد. در آن زمان، رضاشاه در صدد جمع‌آوری روسپی‌ها برآمد و باروی قلعه‌ای که محل سکونت و فعالیت روسپیان بود تخریب شد و نتیجتا قلعه محله‌ای از شهر شد. بعد‌ها شخصی به نام ارباب جمشید که زرتشتی بود و در زمره پارسیان هند قرار داشت هزینه احداث ده‌ها خانه به منظور اسکان زنان بی‌سرپرست را قبول نمود و به منظور تأمین مخارج آنان چندین باب مغازه نیز در این منطقه احداث کرد و محله رسماً به عنوان «محله جمشید» نامگذاری شد. احداث خانه‌های جدید، وسیع و آسفالت دو خیابان جدید باعث شد که محله جمشید به «شهر نو» معروف گردد پس از این نوسازی‌ها نیز کم کم تعداد زیادی کافه و سینما در این منطقه تاسیس شد و محله رسمابه کانون اصلی فحشاء و امور خلاف در تهران تبدیل شد.



روحانیت، رژیم پهلوی و سبک برخورد با روسپیگری

رِژیم پهلوی نه تنها با شهر نو و اهالی آن برخوردی نمی‌کرد، بلکه برخی از سیاستمدارانش نیز با بسیاری از فاحشه‌های این محله از نزدیک ارتباط برقرار می‌کردند. روسپیان شهر نو نیز تنها به ارائه خدمات جنسی به صاحب نفوذان کشور مشغول نبودند بلکه تاریخ خود به خوبی گواه آن است که در جریان کودتای ۲۸ مرداد بسیاری از این زنان با همراهی شعبان جعفری نقش مهمی در به آشوب کشیدن خیابان‌های تهران بازی کردند. ملکه اعتضادی و مو طلایی که مدتی نیز معشوقه اردشیر زاهدی بود از مهم‌ترین روسپیان مرتبط با حاکمیت بودند که ردپایشان در کودتای ۲۸ مرداد به خوبی قابل رویت است. (۵)پس از انقلاب اما برخورد با شهر نو و روسپی گری متفاوت شد و در سال های اولیه انقلاب با به آتش کشیده شدن شهر نو و اجباری شدن حجاب و بعد ها هم با به راه افتادن پدیده های مختلفی نظیر گشت ارشاد، مشکلات فراوانی برای روسپیان و مشتری های ان ها ایجاد شد. پس از انقلاب جمهوری اسلامی عزم جدی ای برای برخورد با این پدیده اتخاذ نمود و در این مسیر ابزارهای مختلفی نظیر ابزار رسانه ای و نیروهای انتظامی را به کار گرفت و همواره نیز امیدوار بود که یک انسجام ملی در برخورد با پدیده روسپی گری و پیاده کردن موضع رسمی اش در قبال این موضوع در جامعه به وجود آید.اما با وجود تمام این تلاش ها، بسیاری از اندیشمندان و مردم مواضع متفاوتی در قبال روسپی گری اتخاذ نمودند، مواضعی که گاه بسیار تندتر و گاه بسیار ملایم تر از موضع حکومت مرکزی بود.
جدای نحوه برخورد حکومت ها با روسپی گری، نحوه برخورد علما و فعالین فرهنگی با این پدیده نیز بسیار جالب و حائز اهمیت است و نظرات آن ها باید جدای از مواضع حکومت ها بررسی شود. البته هرگز نباید این نکته را نیز فراموش کرد که شیوه برخورد جمهوری اسلامی با روسپی گری هرگز بدون پشتوانه نظری از سوی روحانیت انجام نشده است و معمولا تمامی امور در جمهوری اسلامی با کسب نظر از روحانیت انجام می شود. اما نکته ای که اسباب نیاز بررسی جداگانه نظرات علما را ایجاد می کند آن است که در یکصد ساله اخیر نظرات بسیاری از کارشناسان فقهی و فرهنگی متفاوت از نظر حکومت های وقتشان بوده است و بنابر این نباید روش های یک حکومت با پشتوانه فکر دینی را به پای همه علمای اسلام نوشت. کما اینکه در دوره پهلوی نیز روحانیونی بودند که با دربار پهلوی روابط بسیار حسنه ای داشته و مهر تایید بر بسیاری از اقدامات ناصواب آن ها می زدند اما هرگز نباید اقدامات آن ها را به نام اسلام و علمای اسلام نوشت.
شاید بتوان گفت متمایزترین و یا حداقل یکی از معدود نگاه های روحانیت به روسپی گری که در تاریخ دوره پهلوی ثبت شده است، نگاه مرحوم سید مهدی قوام به روسپیان و روسپی گری باشد. نقل است که شبی از شب‌های محرم سید مهدی قوام از علما و فقهای اخلاقی دهه ۴۰، پس از خروج از مسجدی که در آن سخنرانی می‌نمود، در خیابان لاله زار زنی فاحشه را می‌بیند که منتظر مشتری است. سید مهدی قوام زن را به نزد خود فرا می‌خواند و دلیل ایستادن او در کنا خیابان را از وی جویا می‌شود. زن فاحشه نیز در پاسخ اشک ریخته و به او می‌گوید «حاج آقا! به خدا مجبورم! احتیاج دارم…» سید مهدی قوام نیز پاکت پولی را که از مسجد به عنوان حق الزحمه دریافت کرده بود به آن زن روسپی داده و به او می‌گوید «این، مال صاحب اصلی محفل است! من هم نشمرده‌ام. مال امام حسین (ع) است… تا وقتی که تمام نشده، کنار خیابان نه ایست! …» (۶) در بررسی این داستان، نخستین مطلبی که به ذهن خطور می کند ان است که چرا سید مهدی قوام به آن زن می گوید تا پول تمام نشده است در کنار خیابان نایست؟ آیا می توان از این سخن این چنین برداشت نمود که زن با تمام شدن پول و به علت داشتن نیاز شدید مالی می توانسته است مجددا به کنار خیابان بازگردد و مشغول فعالیت های گذشته خود شود؟
برای بررسی این داستان و برداشت های گوناگون از آن، شاید بتوان به روایتی در منابع اهل سنت در خصوص حضرت علی و نحوه برخورد وی با زنی زناکار در عهد خود رجوع نمود. مطابق این روایت، چند نفر نزد عمر آمده گواهى دادند که فلان زن با مردى اجنبى در بیابانى زنا کرده است ، آن زن شوهر داشت . عمر دستور داد او را سنگسار کنند. زن به درگاه خدا عرضه داشت : خدایا! تو مى دانى که من بى گناه هستم . عمر از گفتارش خشمگین شده گفت : آیا شهود را تکذیب مى کنى ؟ امیرالمومنین علیه السلام که ناظر قضیه بود فرمود: زن را برگردانید شاید در ارتکاب این عمل معذور بوده است . زن را برگرداندند و از حالش پرسش نمودند. زن گفت : روزى من و مرد همسایه شتران خود را به چرا مى بردیم و چون شتران من شیر نداشتند مقدارى آب به همراه خود بردم ، در بین راه آبم تمام شد و زیاد تشنه بودم ، از مرد همسایه آشامیدنى خواستم وى تقاضایم را نپذیرفت ، مگر این که با او زنا کنم ، من از این کار ابا داشتم تا این که نزدیک بود از تشنگى هلاک شوم ، پس با کراهت به زناى او تسلیم شدم . امیرالمومنین علیه السلام فرمود: الله اکبر! فمن اضطر غیر باغ ولا عاد فلا اثم علیه ؛ (سوره بقره ، آیه ۱۷۳) کسى که مضطر شود اگر بدون نافرمانى و ستم مرتکب گردد گناهى بر او نیست . عمر چون این را شنید زن را آزاد نمود (ارشاد، مفید، قضایاه (ع ) فى خلافه عمر)
این روایت نشان از آن دارد که در دید علی (ع) وقتی زن در ارتکاب به زنا معذور باشد نمی توان وی را مجازات کرد. باوجود این روایت و نتیجه گیری های گوناگون از آن، نتیجه گیری ای بر این مبنا که زن در صورت داشتن نیاز مادی شدید و نداشتن راه چاره ای برای مرتفع ساختن آن، می تواند به تن فروشی روی آورد، کاری بسیار دشوار است و قطعا چنین نتیجه گیری ای با مخالفان سرسختی در میان روحانیت شیعه مواجه خواهد شد.
تلرانس بالا!
با بررسی آراء و نظرات اندیشمندان در سه دهه گذشته متوجه می شویم که برخی از فعالین حوزه فرهنگ در سنوات پشت سر گذاشته شده، اعتقاد به برقراری اشد مجازات برای روسپیان داشته و برخی دیگر نیز نظرات مداراجویانه تری در قبال روسپیان داشته اند. شاید باور این موضوع بسیار دشوار باشد که همین چند وقت پیش یکی از خبرگزاری های مطرح اصولگرا از قول یک فعال به اصطلاح فرهنگی اصولگرا تر از خود نوشت: « اگر مردی با عریانی‌های زنی بی​حجاب تحریک شود دلیلی ندارد برای رفع میل جنسی خویش از وی اجازه بگیرد!!». (۷) و بدین طریق رسما تئوری تجاوز به زنان بی حجاب را مطرح نمود. تئوری ای که اعتراض بسیاری را در فضای رسانه ای پدید آورد و سبب ایجاد جنجال های فراوانی شد. در حقیقت این تئوری که در نوع خود بسیار نو و کم نظیر می نمود، پشتوانه ای بسیار طولانی داشت و خاطرات تلخی را در حافظه مردم کشورمان بر جا گذاشته بود. به عبارت بهتر این تئوری در ذهن مخالفان آن از گرده همان کسانی بلند می شد که اوایل انقلاب با شعار هایی نظیر «یا روسری یا تو سری» خون به دل بسیاری از مردم و علما کردند و اگر امروز نیز فرصت پیدا می کردند تئوری مخوف خود را به اجرا در می آوردند.
در گوشه دیگر اما گروهی دگر از اندیشمندان با نظراتی متفاوت نشسته و به ماجرا با زاویه دیگری نگاه می کنند. جالب است بدانید که برخی از فقهای نامدار و معروف همچون میرزای قمی و آیت الله صانعی و آیت الله گرامی معتقدند که احکامی نظیر سنگسار که به عنوان مجازات زنای محصنه مطرح است، در جامعه کنونی قابلیت اجرا ندارد و موجب وهن اسلام است. آیت الله صانعی معتقد است «در اجرای حدود در زمان غیبت امام عصر (عج) می توان به فتوای علمای فاضل و محققی همانند میرزای قمی عمل کرد که معتقد است، اجرای حدود در زمان غیبت محل تأمل و توقف است و باید به جای آنها تعزیر کرد.» این دست از اظهار نظر ها و قرائت های دینی نشان دهنده سبک نگاه ویژه ای در میان برخی از علمای اسلام است که در ان و در برخورد با پدیده ها و معضلات اجتماعی ای نظیر روسپی گری، توجه ویژه ای به شرایط جامعه و برهه زمانی موجود در آن می گردد.


بررسی نگاه روحانیت به پدیده روسپی گری در تاریخ معاصر ایران

سبک برخورد های رئوفانه با روسپی‌گری با مرور زمان هرگز از بین نرفت و برخی از روحانیون ایرانی در گذر زمان، این سبک نگاه را با خود انتقال دادند. و سبب شدند که پس از انقلاب نیز این نوع نگاه زنده بماند و هر از چند گاهی نمودی از آن دیده شود.
بارزترین نماد این سبک برخورد پس از انقلاب، مرحوم آیت الله طالقانی است. ایشان پس از انقلاب برخورد ها و واکنش های به یاد ماندنی ای در رویارویی با متحجرانی که به نام اسلام و انقلاب دست به ایجاد رعب و وحشت در جامعه می زدند، نمودند و در طول عمر کوتاه خود پس از انقلاب، رو در روی انحرافات فراوانی ایستادگی کردند. به عنوان نمونه در اواخر سال ۵۷ که عده‌ای اقدام به آتش زدن شهر نو کردند شادروان آیت الله طالقانی در برابر این اقدام موضع گیری شدیدی کردند و این کار را کار «عمال رژیم» اعلام نمودند.
ایرج مصداقی در خصوص آتش زدن شهر نو در وبگاه شخصی‌اش می‌نویسد «موضوع آتش زدن بعضی خانه‌های قلعه با شهرنو مربوط به دیماه ۵۷ است که با موضع‌گیری هشیارانه آیت‌الله طالقانی مواجه شد. پس از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی، شهرنو مانند سابق همچنان به کار خود ادامه می‌داد و به مأموران کلانتری منطقهی پانزده دستور داده شده بود که از آوردن زنان جدید به قلعه ممانعت به عمل آورند. فعالیت شهرنو تا مرداد ۵۸ بدون تعرض ادامه یافت و در روزهای اول مرداد ۵۸ به مناسبت فرارسیدن ماه رمضان، به دستور «کمیته مرکزی انقلاب اسلامی»، تعطیل شد و پس از پایان یافتن ماه رمضان نیز دیگر اجازه بازگشایی به آن‌جا داده نشد. پری بلنده، اشرف چهارچشم و ثریا ترکه به خاطر اعلام نظر آیت‌الله طالقانی مبنی بر لزوم وجود «شهرنو»، مطمئن از آینده خود همچنان بدون دغدغه مشغول ادارهی خانه‌های خود در شهرنو بودند، که به یک باره با هجوم پاسداران دستگیر و پس از چند سؤال و جواب کوتاه و به محض «احراز هویت» در دادگاه انقلاب به ریاست خلخالی، اعدام شدند. »
به آتش کشیدن شهر نو آتش خشم مرحوم طالقانی را نیز برانگیخت و ایشان با انتشار اطلاعیه‌ای حمله به شهر نو را محکوم کردند. مطبوعات فردای روز آتش سوزی در خصوص موضع گیری آقای طالقانی می‌نویسند «آیت الله طالقانی حمله به روسپی خانه تهران را محکوم کرد… آیت الله طالقانی دیروز در اطلاعیه‌ای حمله به روسپی خانه تهران را کار عمال رژیم دانست و از تمام مردم با ایمان خواست که تسلیم توطئه‌ها نشوند.» (۸)
فرزند مرحوم طالقانی در این باره می‌گوید: «پس از این اتفاق آقای طالقانی ما را مامور کرد که جلو افرادی را که اقدام به آتش زدن شهرنو کرده‌اند را بگیریم ما نیز یک روحانی را با خود به آنجا بردیم و مقداری از کمک‌های مردمی‌ای را که از شهرستان‌ها می‌رسید را به ان جا برده و اعلام کردیم از دفتر آقای طالقانی هستیم و بدین واسطه دیگر کسی جلو نیامد….. به قول طالقانی این‌ها از چوب خورده‌های رژیم گذشته بودند و باید برایشان کاری ایجاد کرد»
سید حسن موسوی چلک در خصوص واکنش مرحوم طالقانی به تخریب شهر نو در وبگاه شخصی‌اش می‌نویسد: ‌ «می‌گویند اوایل انقلاب که شهر نو و محله قلعه را می‌خواستند تخریب کنند گویا از مرحوم حضرت آیت ا… طالقانی هم نظری خواستند که ایشان دراین باره پاسخی به این مضمون دادند که همانگونه که هیچ خانه‌ای بدون توالت نمی‌تواند باشد لذا، هیچ شهری هم نمی‌تواند اینگونه باشد.
به هر حال هرچه که بود: محله‌ها تخریب شدند و…. حال امروز وقتی در شهر راه می‌رویم کمتر روزی است که صحنه‌هایی را نبینیم که برای سوار کردن خانم‌ها کنار خیابان و یا چانه زدن بر سر قیمت و… ترافیک نشود و افراد از اینکه اقدام به این کارمی کنند خجالت بکشند و خیلی‌ها نکات دیگر که بهتر از من می‌دانید»
این دیدگاه که هر شهری همانند یک خانه نیازمند توالتی است دیدگاهیست که در میان مسیحیان قرون وسطی نیز رواج داشته است در آن دوره با اینکه کلیسای کاتولیک هرگونه رابطهی جنسیِ خارج از چارچوب ازدواج را گناه و مستحقق مجازات معرفی می‌کرد، اما با تمام این اوصاف به وضوح با پدیدهی روسپیگری مدارا می‌شد؛ چرا که کشیش‌های کلیسا معتقد بودند که وجود روسپی‌ها از گناهان بزرگتری چون تجاوز و زنا و وسوسهی شیطان جلوگیری می‌کند.
. کلیسا روسپیگری را «شیطانِ واجب» می‌نامید و برای توصیف آن مثال می‌آورد که زیبا‌ترین قصرهای دنیا نیز نیاز به توالت دارند، پس یک جامعهی شهری متمدن نیز نیاز به روسپی خانه‌ها و روسپیان دارد. (۹)

سرانجام!

فرزند مرحوم طالقانی می‌گوید: « بعد از اتش سوزی محله روسپی‌ها یک عده به این فکر افتادند که کارهایی نظیر خیاطی به این بانوان یاد بدهند و این کار تا یکی دو سالی رواج یافت اما بعد‌ها این رویه ادامه پیدا نکرد… »

آنچه که مسلم است آن است که با آتش سوزی شهر نو محله روسپی‌ها که مرکز فحشاء در تهران بود نابود شد و امروزه فحشاء در سرتاسر تهران پراکنده شده است و بلا استثناء در هر منطقه‌ای از تهران روزانه موارد کثیری از فحشاء و مسائل منافی عفت مشاهده می‌شود.
در حال حاضر سن روسپی‌گری در ایران حدود ۸-۱۰ سال کاهش یافته و از سن ۲۰ تا ۳۰ سال به ۱۲ تا ۱۸ سال رسیده است (۱۰) که بخش عمده روسپیان کم سن و سال را نیز دختران فراری از خانه تشکیل می‌دهند. در حقیقت به گفته مدیر کل دفتر آسیب‌های اجتماعی در ایران حدود ۸۰ درصد دختران در ۲۴ ساعت اول بعد از فرار مورد تجاوز جنسی قرار می‌گیرند. (۱۱)
تمام این آمار‌های تکان دهنده نشان از وضعیت بد فحشاء در جامعه ما دارد و نشان دهنده آن است که اگر تصمیم مناسبی اتخاذ نکنیم در آینده شاهد وضعیت بسیار بسیار بدتری خواهیم بود.
محمد فتحی زاد
.منابع:
  • ۱-ابراهیم پورداود، یسنا، انتشارات اساطیر، تهران، ۱۳۸۷، ج۱ ص۱۶۹
    و اوستا، گزارش دکتر ج. دوست خواه، انتشارات مروارید، تهران، ۱۳۹۱، ج۱ ص۱۴۳ همچنین رج به اوستا، همان، ج۱ ص۳۴۳
  • همچنین رجوع کنید به مقاله برخورد دین زرتشتی با زنان روسپی در پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب
  • ۲-طب در دوره صفویه،۲۳۸
  • ۳-راوندی، ۱۳۶۸، ۴۷۱ و ۴۷۲
  • ۴-هرات آنلاین
حنابله میگویند: استمناء حرام است مگر زمانیکه بخاطر ترس از وقوع در زنا و یا ترس از صحت خود استمناء کند و در حالیکه زن و یا کنیزین داشته باشد و قدرت ازدواج هم برایش میسر نباشد، دراین صورت جرمی برآن شخص نمیباشد یعنی استمناء جواز دارد.
ابن حزم: استمناء را مکروه میداند وگناهی به آن تصور نمیکند.
در نگارش این مقاله از مقاله درآمدی بر روسپیگری در دوران صفویه نوشته سرکار خان مرویا فتحاله زاده و مقاله شهر نو؛ روایتی دیگر از زنان تن فروش نوشته سپیده زرین پناه استفاده گردیده استهمچنین برخی از صفحات سایت ویکیپدیا راهنمای نوشتن این مقاله بوده اند.
با تشکر فراوان از جناب آقای مهدی طالقانی فرزند مرحوم شادروان آیتالله طالقانی که حقیر را در نوشتن این مطلب یاری کردند.

۱۳۹۵ شهریور ۴, پنجشنبه

این رشته سر دراز دارد!

محمد فتحی زاد : بعد از ظهر‌ها، اگر سری به چهار راه ولیعصر تهران و یا یکی از میادین و محل‌های پر رفت و آمد تهران بزنید، برادران و خواهران زحمت کش گشت ارشاد را می‌بینید که منتظر برخورد با بانوان بد حجاب در خیابان‌های شهر تهران هستند. پدیده‌ای به نام بدحجابی و برخورد با آن پدیده ایست که سر دراز داشته و ایرانی جماعت از سال ۵۷ تا کنون با این پدیده درگیر است.داستان اجباری شدن حجاب به روزهای پیروزی انقلاب باز می‌گردد، اگر به ستون «کیهان و شما» در روز‌های پیروزی انقلاب نگاه کنید با برخی نقل و قول‌ها از جانب تظاهر کنندگان زن روبرو می‌شوید که به کیهان گفته‌اند: «این روز‌ها خانم‌های چادری رفتار بسیار بدی با زنان بی‌حجاب دارند و هر جا که زن بی‌چادری را ببینند به او توهین می‌کنند. حتی بعضی از جوانان ضمن متلک گفتن به این گروه از زنان موجبات آزار بدنی آنان را نیز فراهم می‌کنند. شما را به‌خدا در روزنامه به این گونه افراد تذکر بدهید و بگوئید این کار‌ها شایسته افراد مومن و با تقوا نیست.» (۲۷ دی ۵۷)
یا در مورد دیگر در همین ستون و در همین تاریخ، امده است: «امروز تظاهراتی در خیابان بلوار برپا بود. به دلیل علاقه‌ای که به رشد نهضت ملی ایران و سرکوب استبداد دارم با شور و شوق فراوان به میان تظاهر کنندگان رفتم و با آنان هم‌صدا شدم. اما با کمال تعجب گروهی به سوی من آمدند و با این بهانه که من چادر به سر ندارم مرا از صف تظاهر کنندگان بیرون انداختند.» تمام این نقل و قول‌ها نشان از آن دارد که احتمالا عمده مردم در سال ۵۷ با بی‌حجابی مخالف بوده و گا‌ها بی‌حجابان و بد حجابان را از میان خود طرد می‌کرده‌اند، اخبار روزنامه‌ها پس از ورود امام به ایران حاوی اخباری نظیر تغییر نام سازمان زنان به سازمان رفاه و ارشاد خانواده و یا ملاقات جداگانه زنان و مردان با مرحوم امام است، همه این اخبار و اقدامات نشان از آن دارد که حجاب بیش از گذشته در حال ریشه دواندن به ادارات و دستگاه‌های انقلابی در کشور است. داستان حجاب در این سال‌ها درست در جایی جنجالی می‌شود که روزنامه اطلاعات در ۱۵ اسفند ماه ۱۳۵۷ به نقل از امام (ره) می‌نویسد: «زنان اسلامی باید با حجاب بیرون بیایند نه اینکه خودشان را بزک کنند… کار در ادارات ممنوع نیست اما باید زنان با حجاب اسلامی باشند… به من گزارش داده‌اند که در وزارتخانه‌ها زن‌های لخت هستند و این خلاف شرع است. زن‌ها می‌توانند در کارهای اجتماعی شرکت کنند ولی با حجاب اسلامی». در روز ۱۶ اسفند نیز روزنامه کیهان به نقل از امام می‌نویسد «در وزارتخانه اسلامی نباید معصیت بشود. در وزارتخانه‌های اسلامی نباید زنهای لخت بیایند. زن‌ها بروند اما باحجاب باشند. مانعی ندارد بروند کار کنند لیکن با حجاب شرعی باشند» و بدین ترتیب ورود زنان بدون حجاب به ادارات ممنوع می‌شود.
اعلام این ممنوعیت از جانب امام مصادف می‌شود با ۸ مارس و روزجهانی زن و به همین علت زنان ایرانی به خیابان‌ها امده و مشغول تظاهرات می‌شوند. روزنامه کیهان در گزارشی به تاریخ ۱۷ اسفند ۵۷ در این باره می‌نویسد: «گروه‌ها و دسته جات مختلف زنان از صبح امروز در خیابانهای شمالی و مرکزی تهران به مناسبت روز جهانی زن و به خاطر ابراز نظریات خود درباره حجاب زنان دست به راهپیمائی زدند. در راهپیمائیهای امروز زنان، تعداد زیادی از دانش آموزان مدارس دخترانه نیز شرکت داشتند. آن‌ها ضمنا علیه کسانی که به زنان بی‌حجاب در روزهای اخیر حمله کرده‌اند، شعار می‌دادند... راهپیمائی امروز در حالی انجام شد که ریزش برف بی‌وقفه از اولین ساعات بامداد آغاز شده است. طبق گزارشهای رسیده در ادارات و وزارتخانه‌های مختلف نیز از صبح امروز جلساتی برای رسیدگی به مسائل حجاب که طی چند ساعت اخیر مطرح شده به بحث و گفت‌وگو پرداختند و در برخی واحد‌ها کار‌ها برای چند ساعت دچار وقفه شد. بحث و گفت‌وگو درباره حجاب از دیروز در تهران بالا گرفته است و از صبح امروز به دنبال مصاحبه تلفنی رادیو ایران با داماد امام خمینی اوج گرفت. گزارشهای خبرنگاران کیهان از چندین مورد برخورد زنان بی‌حجاب با عناصر تندروئی که آن‌ها را ملزم به سر کردن چادر می‌کردند، حکایت دارد. کارکنان زن قسمت فروش هواپیمائی ایران شعبه ویلا امروز اعلام داشتند حجاب اجباری زن باید نجابت و پاکی درون او باشد آن‌ها عقیده داشتند که حجاب ظاهری نباید اجباری باشد این زنان همچنین گفتند روحانیون می‌توانند در این مورد اظهار نظر کنند اما نباید اجباری در کار باشد... در خیابان‌ها برخی مردان به ما می‌گویند: یا روسری یا توسری این توهین بزرگی است به نیمی از اجتماع که در انقلاب اخیر در کنار مردان شرکت داشتند و شهید دادند.
... همزمان با حمله گروهی از مردان در میدان ولیعهد به چند زن بی‌حجاب و پرتاب سنگ به سوی آن‌ها که منجر به مجروح شدن چند نفر از آن‌ها شد راهپیمائی از این میدان توسط زنانی که مورد اهانت قرار گرفته بودند و زنان دیگری که به آن‌ها پیوسته بودند به طرف دانشگاه تهران آغاز شد. در تعدادی از بیمارستانهای تهران نیز امروز اعتراض هایی به نحوه روبرو شدن با مساله حجاب اسلامی شروع شد. در شبکه چهار بیمارستان به‌آور زنان کارمند امروز اعلام داشتند اگر تصمیم قاطع و قانع کننده‌ای امروز گرفته نشود نمی‌توانند سرکار حاضر شوند. زنان کارگر و کارمند بیمارستان هزارتختخوابی نیز تاکید داشتند که حجاب اجباری زن باید پاکی و نجابت او باشد. در مخابرات ۱۱۸ و قسمت ۱۲۴ نیز امروز زنان کارمند در رابطه با مساله حجاب دست به راهپیمائی زدند. ... ۱۵ هزار زن که در دانشکده فنی دانشگاه تهران جلسه سخنرانی داشتند به دنبال یک رای‌گیری تصمیم گرفتند دست به راهپیمائی بزنند. آن‌ها در حالی که گروهی از مردان همراه‌شان بودند به طرف نخست وزیری حرکت کردند. زن‌ها شعار می‌دادند: «ما با استبداد مخالفیم»، «چادر اجباری نمی‌خواهیم». پیش از ظهر امروز خبرنگار کیهان از دانشگاه تهران گزارش داد که یک گروه از مردان تندرو با شعار «مرگ بر ارثیه رضا کچل» وارد دانشگاه تهران شدند و به نفع چادر و حجاب دست به تظاهرات زدند.» و بدین ترتیب آتش حجاب در ایران شعله ور می‌شود. در همین شماره کیهان به نقل از آیت الله اشراقی (داماد امام) آمده است: «باید حجاب رعایت شود و قوانین اسلامی مو به مو اجرا گردد و در همه موسسات و دانشگاه‌ها به این موضوع توجه شود،اما باید در نظر داشت که حجاب به معنای چادر نیست. همین قدر که مو‌ها و اندام خانم‌ها پوشانده شود و لباس آبرومند باشد حالا به هر شکلی مهم نیست چادر چیز متعارفی است و بسیار خوب است. اما به خاطر طرز کار و نوع کار خانم‌ها شاید گاهی پوشاندن بدن و مو به طریق دیگر هم حجاب باشد حرفی نیست. باید طبق نظر مبارک امام حجاب اسلامی در سطح کشور توسط خانم‌ها با اشتیاق اجرا شود.در مورد اقلیتهای مذهبی همیشه نظر مبارک امام این بوده که آن‌ها از هر حیث مورد احترام و حمایت باشند. اما اگر خانمهای اقلیتهای مذهبی هم رعایت حجاب اسلامی را بکنند چه بهتر.» (کیهان ۱۷ اسفند۵۷) اما این اظهارات آقای اشراقی شعله‌های آتش را فرو کش نمی‌کند، امام نیز از برخورد‌های صورت گرفته با زنان ناراحت است و در اعلامیه‌ای عنوان می‌کنند:«بر اساس خبرهای رسیده، گروه‌های جنایتکار و خیانت پیشه تحت عنوان کمیته مزاحم بانوان محترم شده و به ایشان توهین می‌کنند. مأموران کمیته‌های انقلاب موظفند با کمال دقت مراقب باشند و چنین اعمالی را با ‌‌نهایت شدت جلوگیری کنند. عاملین چنین اعمالی سریعا و به شدت مجازات خواهند شد» . روز ۱۸ اسفند ماه گرچه اعلامیه امام در محکومیت برخورد‌ها صادر می‌شود اما زنان دست از تظاهرات بر نمی‌دارند، در این روز و در دانشکدهٔ فنی تهران عده‌ای علیه حجاب اجباری راه‌پیمایی می‌کنند. عده‌ای از موافقین حجاب اجباری نیز در همین مکان حضور می‌یابند. جراید در این روز می‌نویسند، صادق قطب‌زاده در سخنرانی خود در میان جمعی که برای تایید او به ساختمان رادیو تلویزیون رفته بودند گفت: «اسلام هیچ وقت در این موارد به زور و تحمیل متوسل نمی‌شود و در اسلام اصلا زور وجود ندارد. وظیفهٔ اسلام ارشاد مردم از طریق توصیه و نصیحت است.» وی توصیهٔ امام در مورد حجاب را نه تنها یک مسئلهٔ فقهی که یک امر انقلابی دانسته که مسئلهٔ زور در آن نیست و می‌گوید آن‌هایی که با این بهانه در جامعه تشنج می‌کنند، دانسته یا ندانسته مانند ضد انقلاب عمل می‌کنند و آن‌ها که مزاحم زنان می‌شوند به اسلام و نهضت خیانت می‌کنند. اوضاع به همین منوال پیش می‌رود و اعتراضات به برخورد با زنان به جائی می‌رسد که زنان در مقابل دادگستری تجمع می‌کنند. روزنامه کیهان در تاریخ ۱۹ اسفند ماه سال ۵۷ می‌نویسد: «گروههائی از زنان از صبح امروز در خیابانهای تهران دست به تظاهرات زدند و در مقابل دادگستری اجتماع کردند. این زن‌ها نسبت به خشونتهای چند روز اخیر عده‌ای مرتجع و مشکوک نسبت به زنان بی‌حجاب اعتراض داشتند. تظاهرات زنان از صبح پنج شنبه به دنبال چندین حمله در نقاط مختلف شهر به زنان بی‌حجاب در خیابانهای مسیر دانشگاه تهران شروع شد. که در چند نقطه منجر به برخورد با کسانی شد که زیر نقاب اسلامی به آن‌ها حمله کردند و حتی چند تیر هوائی نیز شلیک کردند. زنان معترض دیروز نیز در دانشگاه تهران اجتماع کردند و طی سخنرانیهائی حمله افراد مشکوک به زنان بی‌حجاب را محکوم کردند اما در ساعاتی که این اجتماع ادامه داشت عده‌ای با گلوله‌های برف که در آن‌ها سنگ کار گذاشته شده بود زن‌ها را مورد هجوم قرار دادند. مهاجمین به اجتماع کنندگان دیروز در چند مورد برچسب طرفدار قانون اساسی زده که با اعتراض زن‌ها روبرو شد. به دنبال تظاهرات و اجتماعات دیروز در اولین ساعات صبح امروز نیز از چند نقطه تهران زن‌ها به حرکت درآمدند. جمعی از آن‌ها مستقیما خود را به دادگستری رسانده و جمع دیگری پس از اجتماع در دانشگاه تهران و اعلام نظراتشان درباره حجاب و چادر به سمت دادگستری حرکت کردند. در دبیرستانهای دخترانه تهران نیز امروز جمع زیادی از دانش آموزان برای اعتراض به اعمال فشارهای عده‌ای مشکوک در خیابانهای شهر زیر نام طرفدار اسلام در محوطه مدارس خود اجتماع کردند. تظاهرات در چند دبیرستان آنقدر بالا گرفت که مدیرکل آموزش و پرورش تهران صبح امروز در چند دبیرستان دخترانه حضور یافت و با دانش آموزان در این باره صحبت کرد.
درباره تظاهرات روز پنج شنبه خبرگزاری پارس گزارش داد که عده‌ای گارد انقلابی برای پراکنده ساختن حدود ۱۵ هزار زن که در بیرون دفتر مهدی بازرگان دست به اعتراض زده بودند اقدام به تیراندازی هوائی کرد. این گروه که در زیر برف سنگین دست به تظاهرات زده بودند در مسیر خود با حدود ۲۰۰ تظاهر کننده مخالف روبرو شدند که سعی داشتند تظاهر کنندگان زن را متفرق کنند.خیابانهای اطراف دادگستری از صبح امروز توسط افراد مسلح بسته شده بود. پاسداران می‌گفتند قصد دارند از ایجاد مزاحمت مخالفین جلوگیری کنند. آن‌ها گفتند در تظاهرات دو روز پیش زنان عده‌ای افراد ناآگاه و نا‌شناس به خانمهائی که درباره حجاب دست به تظاهرات زده بودند حمله کردند که متاسفانه حوادثی به بار آمد. همانطوری که امام بار‌ها گفته هر کس آزاد است حرف خود را بزند و از آنجا که به خشونت کشاندن تظاهرات زنان توسط نیروهای مبارز و مترقی مذهبی نبوده است ما برای اثبات این موضوع و نیز برای اینکه هیچ آسیبی به خانم‌ها نرسد خیابانهای اطراف کاخ دادگستری را بسته‌ایم. خانم‌ها می‌توانند بدون هیچ نگرانی به اینجا بیایند تظاهرات کنند و هر حرفی که دارند بزنند ما هم مواظب آن‌ها هستیم و هنگام تظاهرات به هیچ مردی اجازه عبور از این مناطق را نخواهیم داد.» در ‌‌نهایت دولت موقت بازرگان مجبور به اعلام موضع گیری رسمی در قبال حجاب می‌شود و عباس امیرانتظام سخنگوی دولت اعلام می‌کند: «نخست وزیر و همه آقایان وزرا معتقد به آیه کریمه لا اکراه فی الدین می‌باشند و دستور اجبار برای خانم‌ها صادر نمی‌کنند.» (کیهان ۲۰ اسفند ۵۷ شماره ۱۰۶۵۸صفحه ۲) در روز ۲۰ اسفند ۵۷ علاوه بر انتشار اعلام نظر امیر انتظام، شماره تاریخی روزنامه اطلاعات با تیتر «در مورد حجاب اجبار در کار نیست» منتشر می‌شود، در این شماره از روزنامه اطلاعات به نقل از آیت‌الله طالقانی می‌آید: «حتی برای زن‌های مسلمان هم در حجاب اجباری نیست چه برسد به اقلیت‌های مذهبی.ما نمی‌گوییم زن‌ها به ادارات نروند و هیچ کس هم نمی‌گوید.زنان عضو فعال اجتماع ما هستند.اسلام و قرآن و مراجع دین می‌خواهند شخصیت زن حفظ شود. هیچ اجباری هم در کار نیست. مگر در دهات ما از صدر اسلام تا کنون زنان ما چگونه زندگی می‌کردند؟ مگر چادر می‌پوشیدند؟... کی در این راهپیمایی‌ها زنان ما را مجبور کرده که با حجاب یا بی‌حجاب بیایند؟ این‌ها خودشان احساس مسئولیت کردند. اما حالا اینکه روسری سر کنند یا نکنند باز هم هیچکس در آن اجباری نکرده است.»
مهدی هادوی، دادستان کل انقلاب نیز در بیانیه‌ای مزاحمان خانم‌های بی‌حجاب را ضد انقلاب دانسته و مزاحمت برای آن‌ها را «مخالف منویات امام خمینی» اعلام می‌کند. وی همچنین می‌گوید طبق تحقیقات این مزاحمین از افراد ضد انقلاب هستند و از «برادران و خواهران عزیز» تقاضا می‌کند که «بهانه به دست مخالفین انقلاب که می‌خواهند از فرصت سوء استفاده کنند، ندهند». مرحوم امام نیز در پاسخ به یک خبرنگار زن فرانسوی که دربارهٔ مسئلهٔ حجاب و اعتراض زنان ایرانی سوال کرده بود، پاسخ می‌دهد: «همان نظراتی که آقای آیت الله طالقانی فرمودند، مورد نظر من و صحیح است» (اطلاعات ۲۱/۱۲/۱۳۵۷ص۱)
راهپیمایی‌های زنان نیز تا چند روز ادامه پیدا کرده و تا روزهای ۲۷ اسفند بلوای حجاب کم کم فرو کش می‌کند، در این بین گروه زنان حقوقدان در ۲۱ اسفند ماه بیانیه‌ای صادر کرده و در آن اعلام می‌کنند که با توجه به اینکه آیات عظام و دولت موقت مهندس بازرگان مساله اجبار در حجاب را منتفی دانسته‌اند، به همین دلیل اعتراضات به این موضوع پایان یافته اعلام می‌شود. بدری طاهر هم در سرمقاله کیهان در تاریخ ۲۲ اسفند از زنان می‌خواهد تا با توجه به رد اجباری شدن حجاب توسط رهبران انقلاب، از ادامه دادن به مخالفت‌ها و راهپیمائی و صدور بیانیه خودداری کنند تا دشمن اصلی فراموش نشود. با این حال در صفحه ۷ همین روزنامه خبر تجمع هزاران تن از زنان در زمین چمن دانشگاه تهران در اعتراض به حجاب اجباری منتشر شده است. همچنین اخبار تظاهرات زنان در ارومیه، کرمانشاه و بندرعباس نیز در همین صفحه انعکاس یافته است. سازمان مجاهدین خلق هم در ۲۳ اسفند، پس از فروکش کردن ماجرا ضمن فرعی خواندن مساله حجاب و تاکید بر فضیلت آن، هر گونه تحمیل جبری حجاب را نامعقول و نامقبول دانسته است. خانم اعظم طالقانی سال‌ها بعد در گفتگویی در مورد مصاحبه جنجالی پدر خود، در ۲۰اسفند ۵۷ می‌گوید: «این روز‌ها من سخنان عجیبی در رد یا توجیه این سخن پدرم شنیده‌ام. باید تاکید کنم این جمله عین صحبت مرحوم پدر بود. اما دلیل آن تجمع عده‌ای در امجدیه و پس از آن مقابل دانشگاه تهران در اعتراض به مساله اجباری شدن حجاب بود. از سوی دیگر و در کنار آن نیز سوءاستفاده افرادی خاص که برای تضعیف انقلاب به زنان بی‌حجاب حمله می‌کردند. آیت‌الله طالقانی در آن مصاحبه قصد داشت تفاوت منظر اسلام راستین با آنچه تندرو‌ها در خیابان‌ها انجام می‌دادند را نشان بدهند.» (سایت تاریخ ایرانی) به هر روی با فروکش کردن اعتراضات، تا سال ۱۳۶۲ حجاب در ایران اجباری نمی‌شود اما در سال ۱۳۶۳ با تصویب قانون مجازات اسلامی در مجلس شورای اسلامی ایران عدم رعایت حجاب در معابر عمومی موجب حکم حد شرعی ۷۲ ضربه جاری می‌شود گشت ارشاداز سال ۶۳ که عبور کنیم، بحث‌ها و چالش‌های مختلفی در حوزه حجاب در کشور دیده می‌شود، اما تمام این بحث‌ها و چالش‌ها در سال ۱۳۸۵ به اوج خود می‌رسد.
در اردیبهشت ماه این سال مردم برای اولین بار شاهد حضور پلیس با ون‌های سبز رنگ در معابر و خیابان‌ها هستند، پلیس تهران این بار برای دستگیری دزدان و سارقان به خیابان‌ها نیامده بود، بلکه در خیابان ایستاده بود تا بانوانی را که حجابشان مشکل دارد را به این ون‌ها هدایت کند. بدین ترتیب در دهه ۸۰ و دوران ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد، احمدی نژادی که در انتقاد از رقبای چپ گرایش می‌گفت: «همین آقایان مینی‌بوس سر خیابانهای تهران می‌گذاشتند و سرباز می‌گذاشتند که آرایش‌های خانمهای مردم را کنترل کنند و هر کدام غلیظ بود، سوار مینی بوس کنند و ما معترض بودیم که این‌ها خلاف شرع است. حق ندارید با مردم اینگونه برخورد کنید، این‌ها مردم ما هستند» در اقدامی مغایر با سخنرانی‌هایش طرح گشت ارشاد را به خیابان‌های تهران آورد. سردار اسماعیل احمدی مقدم در این باره می‌گوید «طرح ارتقای امنیت اجتماعی توسط محمود احمدی‌نژاد به نیروی انتظامی ابلاغ شده و برنامه اجرایی خود را پس از چند جلسه هماهنگی با رییس جمهور با عنوان «طرح ارتقای امنیت اجتماعی» آغاز کرده‌ایم.» به هر روی طرح مذکور به اجرا درآمد و از زمان اجرا تا بدین لحظه از جنبه‌های مختلفی مورد نقد و انتقاد قرار گرفت.شاید به جرات بتوان گفت که اوج این انتقادات در جایی بود که ۴۰ حقوقدان و وکیل دادگستری در این باره از نیروی انتظامی به کمیسیون اصل ۹۰ شکایت کردند، شکایت این حقوقدانان به این خاطر بود که ان‌ها معتقد بودند، نیروی انتظامی بدلیل ایجاد محدودیت‌ها، ممنوعیت‌ها و وضع و تفسیر قانون و اجرای مجازات نا‌نوشته، پوشش‌های بعضاً متعارف و مقبول جامعه را با عناوین مجرمانه بدون مستند قانونی، ممنوع و ازمصادیق جرم تلقی کرده و بنابر تشحیص خود اقدام به برخورد با شهروندان کرده است.
در نامه این حقوقدانان امده بود «اصل ۳۷ قانون اساسی، هیچ کس را مجرم ندانسته و اصل را بر برائت قرار داده، مگر هنگامی که عمل ارتکابی جرم تعریف و مجازاتش هم در قانون مجازات اسلامی و جود داشته باشد؛ چرا که در غیر این صورت بر اساس قاعده فقهی قبح عقاب بلا بیان، مجازات عملی که جرم بودن آن اعلام نشده، امری است قبیح و مورد ذم شرع و عقل. همچنین اصل ۵۷ قانون اساسی مبنی بر پذیرش اصل بنیادین تفکیک قوا در نظام جمهوری اسلامی ایران، تصریح نموده که امر خطیر قانون گذاری در صلاحیت قوه مقننه است» پس از انتشار این نامه خبر چندانی در رابطه با شکایت حقوقدانان در رسانه‌ها منتشر نمی‌شود اما بعد‌ها و در سال ۱۳۸۷ سردار مهدی محمدی فرد، معاون حقوقی و امور مجلس نیروی انتظامی در باره این شکایت می‌گوید «شکایت ۴۰ نفر از وکلای سر‌شناس علیه پلیس به علت اجرای طرح امنیت اجتماعی در دیوان عالی کشور رأی نیاورد.» خشوت در اجرای طرحیک سرچ ساده در خصوص گشت ارشاد دنیای عظیمی از تصاویر و گزارشات مختلف در رابطه با خشوت در اجرای طرح گشت ارشاد را به روی انسان باز می‌کند. برخی از این گزارشات حتی از مرگ برخی افراد نیز گزارش می‌دهند.
در تاریخ ۱۰ اردیبهشت سال ۱۳۸۸ روزنامه سرمایه از قول مادر یک دختر می‌نویسد: «سارا پرستار کشیک یکی از بیمارستان‌های تهران پس از آنکه ساعت کاری‌اش صبح سوم اردیبهشت ماه ۱۳۸۷ به پایان رسید در راه بازگشت به خانه دانشجویی خود، با یکی از ماشین‌های گشت ارشاد در ده ونک برخورد کرد. ماموران گشت به او تذکر داده و از او می‌خواهند تا روسری خود را جلو بکشد. در این لحظه سارا عصبانی شده و به مامور گشت گفت: «روسری من جلو است، من شب گذشته یک پسر ۲۰ ساله را کد زده‌ام، می‌دانی کد یعنی چه؟ یعنی مرگ؟ می‌دانی چرا؟ به خاطر مصرف زیاد کراک.» سارا باصدای بلند و تند تند شروع به صحبت با ماموران گشت کرده و روبه آن‌ها ادامه داد: «اگر راست می‌گویید بروید و این جوانان معتاد را از خیابان‌ها جمع کنید.» مادر سارا مدعی شد که با بالا گرفتن درگیری لفظی بین ماموران گشت و سارا، یکی از ماموران مرد او را به داخل ون هدایت کرد، سارا را به منکرات برده و از چهره‌اش عکسی با پلاکارد روی سینه گرفتند. شب سارا به خانه بازگشت و به مادرش تلفن کرد. به گفته مادرش سارا حالت روحی بدی داشته و به او اشاره کرده که قلبش درد گرفته است: «او اسم مامور گشت را به من داد و گفت مادر فقط این اسم به خاطرت باشد.» مادر سارا با ناراحتی گفت: «می‌دانم همه می‌روند ولی نحوه رفتن است که انسان را می‌سوزاند.» (سرمایه ۱۰ اردیبهشت سال ۱۳۸۸) انتشار تصاویر برخورد‌های خشن پلیس با مردم عامل ایجاد انتقادات فراوانی شد.مهندس میرحسین موسوی از کاندیداهای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در اولین کنفرانس مطبوعاتی خود پس از اعلام کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری و در پاسخ به سوال خبرنگار اعتماد که پرسید بود: «شما نخست وزیر دورانی بودید که دوران بگیر و ببند بود اگر شما رییس جمهور شوید با طرح امنیت اجتماعی و طرح‌های مشابه چگونه برخورد می‌کنید؟» گفت: «پروژه امینت اجتماعی اثرات سوء دارد و تامین کننده اهداف نظام ما نمی‌باشد و همه مسایل اجتماعی با تکیه بر مزیت‌های ما در اعتماد به جوانان و زنان باید تهیه شودو به صورت آمرانه و خشن هر نوع برخوردی که داشته باشیم آثار مثبتی نخواهد داشت.» وی در این باره تاکید کرده که «بخشی از برخورد‌ها اساسا موضوعیت نداردو با سو نیت انجام می‌شود و این به حساب نظام گذاشته شود و من این گشت‌ها را جمع خواهم کرد.» روحانی و گشت ارشاددر ایام انتخابات سال ۱۳۹۲ دکتر حسن روحانی گفت: «من به کمک پلیس کاری خواهم کرد که امنیت واقعی باشد و دختران ما در خیابان احساس امنیت کنند و نخواهم گذاشت مأموری بی‌نام و نشان از کسی سئوال کند. دختران خود حافظ حجاب و عفاف هستند.»
اما پس از روی کار آمدن و آغاز دوره ریاست جمهوری، مواضع معتدل تری در این زمینه اتخاذ کرده و ضمن تقاضا از مردم در رعایت عفاف و حجاب از پلیس درخواست کرد تا در برخورد با این موضوع، اجرای قانون را با رویکرد اخلاقی و با رعایت کرامت انسانی و به دور از هر گونه افراط و تفریط پیگیری کند و به وزیر کشور نیز ماموریت داد تا موضوع را در شورای اجتماعی کشور مطرح کند. همچنین روحانی به کمیسیون فرهنگی هیئت دولت دستور داد تا موضوع اخلاقی-اجتماعی عفاف و حجاب را بررسی و نتیجه را به هیئت وزیران و شورای عالی انقلاب فرهنگی ارائه کند. روحانی در ‌‌نهایت شورای اجتماعی را به عنوان مجری طرح «عفاف و حجاب» تشکیل داد و عملا به هیچ عنوان گشت ارشاد را از خیابان‌ها جمع نکرد. منبع : پویش 17 اسفند 1392

نگاهی به پدیده تحزب و انشعاب در تاریخ معاصر

  ریشه‌های تاریخی انشعاب در احزاب سیاسی ایران احزاب سیاسی در ایران همواره با چالش‌های متعددی روبه‌رو بوده‌اند که یکی از مهم‌ترین آن‌ها، پد...