۱۳۹۵ شهریور ۴, پنجشنبه

مرز بین فعالیت دانشجویی و فعالیت سیاسی


محمد فتحی زاد : در بحث فعالیت‌های دانشجویی عده‌ای از صاحبنظران بر این عقیده هستند که دانشجو در محیط دانشگاه باید به فقط امر مقدس تحصیل اشتغال یافته و سرگرم هیچ کار دیگری نشود در این بین هم اگر کسی به کنش‌های سیاسی، اجتماعی و یا فرهنگی علاقه داشت می‌تواند به دفتر بسیج دانشگاه مراجعه کرده تا در زمان نیاز از وی برای صاف کردن آنچه که از آن به عنوان مسیر حق و... یاد می‌کنند بهره جسته شود.

 عده‌ای اما متفاوت از گروه اول می‌اندیشند، آن‌ها اعتقاد دارند که دانشگاه علاوه بر علم آموزی باید به بستری برای پرورش فکری و اجتماعی افراد تبدیل شود و در راه نیل به دانشگاه آرمانی خود هر آنچه را که در توان دارند به کار می‌برند. 

 پیروان دیدگاه اول که معمولا برخی از جریانات صاحب قدرت در کشور ما هستند و تا جایی پیشروی کرده‌اند که سودای تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها را از سر گذرانده و حتی در مراحلی آن را عملی کرده‌اند.

مقلدین نظریهٔ دوم نیز که به ظاهر لباس روشنفکرانه تری برتن کرده و دم از آزادی و آزادگی برای دانشجو می‌زنند از سوی دیگر دیوار می‌افتند. در حقیقت پیروان نظریه دوم که عمدتا خود دانشجویان هستند تا جایی پیش می‌روند که دانشگاه را با گود سیاست اشتباه گرفته و آن را به محل منازعهٔ جریانات سیاسی تبدیل می‌کنند. اعضای تشکل‌های سیاسی مستقل و بسیج دانشجویی در این راه وظیفهٔ اصلی خود را که همانا علم آموزیست کنار گذاشته و مشغول برگزاری مناظرات دانشجویی و انتشار نشریات دانشجویی می‌شوند.

ماه اصل فعالیت‌های این افراد نیز مناظراتیست که جز اعضای رسمی دو طیف بیش از یک یا دو مستمع آزاد نداشته و یا در ایده آل‌ترین حالت ثمرهٔ آن انتشار نشریاتی است که گردانندگانشان نیز تمام محتوای آن را نمی‌خوانند در ‌‌نهایت نیز دانشجویان هر دو طیف با معضل مشروطی‌های پی در پی و خطر اخراج از دانشگاه رو در رو می‌شوند. البته در این بین اعضای بسیج دانشجویی آسیب کمتری می‌بینند، زیرا پیروان نظریهٔ اول با بودجه‌های فرهنگی کلان جیب آن‌ها را پر کرده و در سایر امور نیز از آن‌ها حمایت می‌کنند! در حقیقت دود اصلی این آسیب به چشم فعالین مستقل دانشجویی می‌رود، فعالینی که مجبورند نشریات خود را با پول تو جیبیشان چاپ کرده و معمولا آن‌ها را ۲۰% زیرقیمت به دانشجویان دیگر بفروشند، دانشجویانی که تعریفشان از ۱۶ آذر روزیست که در آن سلف دانشگاه از آن‌ها با ماهی پذیرایی می‌کند! 

علت بحران یاد شده در سطور پیشین آن است که جامعهٔ ما فاقد احزاب قدرتمندیست که بتواند جوانان مستعد برای اصلاح میهنمان را کادر سازی کرده و جلوی اطلاف بیهودهٔ انرژی فعالین دانشجویی را بگیرد. در حقیقت ما نیازمند آن هستیم که مرز میان فعالیت دانشجویی و فعالیت سیاسی را برای دانشجویان مشخص کنیم، رئیس تشکل دانشجویی‌ای که با هزار زحمت مجوز فعالیت گرفته و به سختی پرچم تشکلش را حفظ می‌کند باید بداند که وظیفهٔ یک فعال دانشجویی تبدیل شدن به تریبون جریانات سیاسی نیست بلکه وظیفهٔ اصلی او اعتراض به وضعیت غذای سلف دانشگاه و پی گیری مباحثی نظیر سیستم نمره دهی چشم و ابروئی برخی استاد نما‌ها در دانشگاه است.

وظیفه‌ای که فعالین به اصطلاح دانشجویی همیشه آن را مغفول واقع داشته و به جای آن، مشغول بحث و مناظره بر سر آن بوده‌اند که تصمیم رئیس جمهور مملکت در فلان موضوع صحیح بوده یاخیر! البته نباید از هیچ انسان زنده‌ای بلاخص دانشجویان که نماد انرژی و حرکت در جامعه هستند انتظار داشت که در زمینهٔ مسائلی که در محیط پیرامونشان رخ می‌دهد ساکت نشسته و به آن واکنش نشان ندهد. پی گیری و حتی اعتراض به تصمیمات نادرست مسئولین کشور حق دانشجویان و تمامی اعضای یک جامعه است و یکی از انتقاد‌های اساسی‌ای که همواره به جامعهٔ ایرانی وارد بوده آن است که چرا اینجامعه به شدت نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی بی‌می‌ل است؟ 

نکتهٔ حساس و حیاتی که نباید آن را فراموش کرد آن است که دانشجویان باید خواست‌های صنفی خود را در دانشگاه و خواست‌های سیاسی و مدنی خود را در دل احزاب پیگیری کنند. اگر قرار بر این باشد که دانشگاه بار نبود احزاب قدرتمند را به دوش بکشد باید تا مدت‌ها شاهد پرداخت هزینه‌های زیادی نظیر محرومیت از تحصیل برای فعالین دانشجویی، افت تحصیلی در میان آن‌ها و مسائلی از این دست توسط آن‌ها باشیم!
منبع : سلام نو تاریخ انتشار : 16 آذر 1392

بحران ، از خاتمی تا روحانی

محمد فتحی زاد: شاید پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری و پیروزی شکوه‌مند مردم در این انتخابات کمتر کسی فکر می‌کرد، هنوز باشند عده‌ای که به نام مردم و به کام خود قصد ایجاد فشار برای منتخبین ملت را داشته باشند، گرچه به اذعان ریاست جمهور و سایر کاندیدا‌های محترم همه در این انتخابات پیروز بودند، اما دیدیم که برخی ورشکستگان سیاسی از‌‌ همان روزهای اول اعلام پیروزی مردم شروع به خط و نشان کشیدن برای ریاست محترم جمهور کردند، البته همراهان و حامیان رئیس جمهور در سطوح بالا‌تر پیش بینی این واکنش‌ها را می‌کردند و می‌دانستند همچون دوره خاتمی که به طور متوسط هر ۹روز یکبار برای دولت و ملت از جانب نیرو‌های خودسر بحران ایجاد گردید به زودی برای دولت روحانی نیز بحران سازی خواهد شد. پیش بینی‌ای که خیلی سریع محقق شد! این روز‌ها ظاهرا عده‌ای بنا دارند با دولت روحانی‌‌ همان کنند که با خاتمی کردند، بهانهٔ آن‌ها نیز برای تاخت و تاز همواره آماده است «کارهای فرهنگی دولت» «سیاست‌های اقتصادی هاشمی» «مذاکره با آمریکا»!، نیرو‌های فشاری که روزگاری از قم تا جمکران در رویارویی با دولت اصلاحات و به طور ویژه سیاست‌های فرهنگی مهاجرانی کفن پوش می‌شدند، در دولت به اصطلاح مهرورزی زبان به کام گرفته و کوچک‌ترین انتقادی به مباحثی نظیر «مکتب ایران به جای مکتب اسلام» و برخی مسائل که از حوصله این نوشته خارج است نکردند. اما این روز‌ها ظاهرا باز هم بنا دارند دولت روحانی را به‌‌ همان جرمی گردن بزنند که به بهانه‌اش به دولت خاتمی تاختند، جرمی به نام «فرهنگ» جرمی به نام «پیام دوستی برای مردم دنیا»! برخی گروه‌های روحانی‌گاه با نقاب و‌گاه آشکارا به او و سیاست‌های دولتش می‌تازند. یک روز رئیس جمهور را به آنچه که خود «تظاهرات مردمی» می‌نامند تهدید می‌کنند و روزی دیگر نامه نوشته و می‌گویند «شرط انصاف این بود که انجام دادیم! اما اگر خدای نکرده سازمان سینمایی در دوران شما بخواهد راه کج مدیران سلف را در پیش بگیرد، آن‌گاه باید از شمقدری معنی سیاه شدن روزگار را بپرسید!» و باز روزی دیگر به بهانه مذاکره با آمریکا کفش به دست می‌شوند! و به ریاست محترم جمهور حمله ور می‌شوند، البته این افراد همواره با خشم و غضب ملت روبرو بوده و در دادگاه افکار عمومی صد‌ها بار محکوم و محاکمه شده‌اند، اما جای یک سوال از آن‌ها همواره خالی بوده است، و آن اینکه به چه دلیل و به چه حق به نام ملت تیشه به ریشه آن‌ها می‌زنند؟ آیا منافع آن‌ها مهم‌تر است یا منافع مردم؟ چرا به رئیس جمهور حمله ور شدند؟ آیا از اینکه دکتر روحانی در هنگام سخنرانی جهان را محو واژه اعتدال کرد ناراحتند؟ آیا اگر ایشان نیز به گونه‌ای رفتار می‌کرد و سخن می‌گفت که حضار در سازمان ملل جلسه را ترک می‌کردند، آقایان خوشحال می‌شدند؟!
منبع : پویش 13 مهر 1392

۱۳۹۴ بهمن ۲۶, دوشنبه

پیمان : باید برای رسیدن به راهبردهای مشترک گفتگو کنیم

 محمد فتحی زاد : حبیب‌الله پیمان از جمله مبارزانی بود که پس از سال 57 به عضویت شورای انقلاب درآمد. پس از آن مسئولیت‌هایی مانند وزارت علوم و استانداری برخی استان‌ها به وی پیشنهاد شد، اما وی به دلیل باور به کارهای زیربنایی آن‌ها را نپذیرفت و به عضویت در هیات تدوین نظامنامهٔ شوراها تحت نظر آیت‌الله محمود طالقانی درآمد. وی در حال حاضر مانند گذشته به نوشتن مقالات و کتاب‌هایش مشغول است و معتقد است که نیروهای سیاسی بایستی با هم گفتگو کنند و به راهبردهای مشترک برسند. حضور او در همایش «آینده سیاسی ایران» که اخیرا توسط سازمان دانشجویی و در تهران برگزار شد، فرصتی بود تا گفتگویی کوتاه با وی انجام دهیم که بخشی از آن را در ادامه می‌خوانید:

نیروهای سیاسی دچار معضل راهبرد هستند

حبیب‌الله پیمان با اشاره به خلاء‌ راهبردی در بین نیروهای سیاسی کشور گفت: دو مقوله هویت و راهبرد را می توان از هم جدا بررسی کرد. معضل کنونی نیروهای سیاسی معضل هویت نیست، بلکه معضل راهبرد است؛ راهبردی که افراد را به سوی توسعه سوق دهد. در شرایط فعلی راهبردها باید مورد بحث باشند. گروهی اعتقاد دارند که امور قابل اصلاح هستند و عده ای نیز متفاوت از آنها می اندیشند.

این پژوهشگر سیاسی به «سلام نو» گفت: باید بررسی کرد و دید که بر اساس واقعیات جامعه ایرانی گام های اولیه باید از کجا برداشته شود و البته در این راه حتما باید تجربیات گذشته را هم بررسی نمود. در شرایط فعلی پاسخ به این سوال که آیا می‌توانیم در کشورمان به توسعه و دموکراسی کامل برسیم، منفی است. لذا باید بررسی کرد و دید که بر اساس واقعیات موجود چه موانعی باید از سر راه برداشته شوند. 

پیمان افزود: ما باید با هم گفتگو کنیم و ببینیم که گام نخستمان در این مسیر چه گامی باید باشد. همین گفتگو سبب دستیابی به راهبردی مشترک خواهد شد که باعث می شود تمام نیرو ها در یک مسیر حرکت کنند و حداقل محصول این کار فعالیت آزاد حزبی خواهد بود.

باید در پی کنش‌های مدنی باشیم

حبیب‌الله پیمان ضمن رد راهبردهای خشونت‌آمیز گفت: در مسیر «سیاست رهایی تا زیست دموکراتیک» باید از انقیادهای سیاسی اجتماعی و فرهنگی رها شویم.  در اروپا این انقیاد ها برداشته شده اند و ما امروز شاهد زیست دموکراتیک در این قاره هستیم. اما جامعه ایرانی هنوز دچار محدودیت های سیاسی، اقتصادی و بحران معیشتی است و ما باید در مسیر رفع این سه انقیاد حرکت کنیم. در حقیقت برای ورود به زیست دموکراتیک نیازمند درگیری با این انقیاد ها هستیم. در این مسیر، راهبرد های ستیزه‌جویانه و خشونت آمیز راهبرد های خوبی نیست و باید در پی کنش‌های مدنی باشیم.

این نویسنده و پژوهشگر اجتماعی اشاره کرد: پس از سال 88 فضای سیاسی خاصی در کشور پدید آمده و همچنان نیز ادامه دارد. ما در چند سال اخیر چندین نوع فعالیت سیاسی اجتماعی و فرهنگی داشتیم که یا تعطیل شد و یا با محدودیت مواجه شد. یکی از این امور فعالیت با دوستان ملی مذهبی بود که هدف آن توسعه ی سیاسی و اجتماعی در کشورمان بود که متاسفانه تعطیل شد. ارتباطی نیز با جنبش مسلمانان مبارز داشتم و در آنجا تاکیدم بر روی سوسیال دموکراسی بود که به شدت با محدودیت مواجه بود. 

پیمان افزود: در طول فعالیت های خود تعامل خوبی هم با دوستان اصلاح‌طلب داشته و به آن ها کمک کرده ام که متاسفانه با اعمال محدودیت برای اصلاح‌طلبان این همکاری ها نیز با مشکل مواجه شد. اما هیچ کدام از این محدودیت ها باعث نشد تا فعالیت هایمان قطع شود در تمام این مدت از هر فرصتی مانند فرصت های رسانه ای و دیدار ها برای تعامل بین نیروها استفاده کرده ام و به این کار ادامه می دهم.

با اصلاح‌طلبان همکاری داشته و دارم

پیمان همچنین در مورد فعالیت های پژوهشی خود به سلام نو گفت: در حال حاضر دو پروژه پژوهشی در دست دارم که یکی از آن ها بحثی تاریخی و مربوط به عوامل ناامنی و بی ثباتی تکرار شونده در ممانعت از تکامل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه است. پروژه دیگرم نیز در حوزه مبانی گذار از دموکراسی است و در حقیقت به بحث در این باره می پردازد که گذار از دموکراسی بر چه فرآیندی استوار بوده است، در این زمینه مقالاتی در وبسایت شخصی خود دارم که آن ها را «راهبرد مبتنی بر تعامل و گفتگوی انتقادی همراه با مقاومت مدنی» عنوان داده ام.

وی ادامه داد: در این باره که آیا راهبرد گفتگوی انتقادی قابل انجام هست یا نه، مقالات زیادی نوشته و مصاحبه هایی نیز انجام داده ام و به نظر می رسد که انتخابات اخیر مهر تاییدی بود بر این راهبرد.

این مبارز پیش از انقلاب در پایان گفت: بنده تاکید زیادی بر قرآن و وحی دارم و کتاب ها و بحث هایی در این باره انجام داده و روی قرآن کار می کنم، در حقیقت از نظر من، همانطور که در عنوان یکی از کتاب هایم یعنی «وحی، دانش رهایی بخش» اشاره شده، انگیزه آمدن وحی، کمک به انسان ها برای رهایی از قیودی است که سبب قرار گیری انسان ها در بن‌بست های فردی و اجتماعی می شود.
منبع : سلام نو

نگاهی به پدیده تحزب و انشعاب در تاریخ معاصر

  ریشه‌های تاریخی انشعاب در احزاب سیاسی ایران احزاب سیاسی در ایران همواره با چالش‌های متعددی روبه‌رو بوده‌اند که یکی از مهم‌ترین آن‌ها، پد...